زخمی به او بزن عمیق تر از انزوا
زخمی بزن عمیقتر از انزوای من
شعری بخوان شکستهتر از شعرهای من
این دفتر سیاه و مدادم برای تو
آن حرفهایِ روشنِ سبزت برای من
جای تو نیستم که بگویم چه می شدی
یک شب اگر تو شیفته بودی به جای من
طوری که تو درونِ دلم جا گرفته ای
یک ذرّه جا نمانده در این دل برای من...