شعر در مورد اسب​

زیباترین اشعار فارسی با موضوع اسب در این تاپیک گردآوری میشود و کاربران عزیز میتوانند اشعار زیبایی که در اختیار دارند را به شرط موضوعیت در این تاپیک منتشر کنند .

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

niloufar

عضو فعال
اسب حیوان نجیبی است اگر بگذارند

چون بشر کیس عجیبی است اگر بگذارند

سم بکوبد به زمین توی چراگاه جمال

گاهش از عشق نصیبی است اگر بگذارند

گیرم از یونجه ی تر معده ی خود پر سازد

در دلش حسرت سیبی است اگر بگذارند

چه کم از این پسران رپ و ریپی دارد

طالب زینت و زیبی است اگر بگذارند

چه بسا اسب که اسباب سواری را باخت

طعمه‌ی ساده فریبی است اگر بگذارند

اسب عاشق شد و فرمود :”نجابت کشک است

بوسه هم حس غریبی است اگر بگذارند

زین و دل داده ی آن یال پریشانم و دل-

گیرِ افسار حبیبی است اگر بگذارند

نعل در آتش دل می نهم از یورتمه اش

در دلم طرفه لهیبی است اگر بگذارند…”

نر اگر بود که صد در صد او مشتاق است

مادیان نیز صدی- بیست اگر بگذارند!

“بوالفضول” آمده و هیبت طنزش مخفی است

طنز پرداز مهیبی است اگر بگذارند !
 

ستاره_قطبی

عضو فعال
چند خانه گم کنی و یاوه گردی گرد شهر

ور ز شهری نیز یاوه با قلاوزی بساز

اسب چوبین برتراشیدی که این اسب منست

گر نه چوبینست اسبت خواجه یک منزل بتاز
 

niloufar

عضو فعال
زمین از خون گرم شهسواران داغدار است
زمان تا رویش دشت شقایق شرمسار است

کمی بعد از به خون غلطیدن سالار میدان
میان اشک و خون اسب سفید بی سوار است
 

niloufar

عضو فعال
اسب خِرد ار مطیع و همگام شود
سرکش تر ازین نفس هم آرام شود

اندیشه بکار بستن آری هنر است
بر بی هنران بی هنری دام شود
 

mohammadali

عضو انجمن

شعر کوتاه در مورد اسب​

«ای بسا اسب تیزرو كه بمرد// خرك لنگ جان به منزل برد» / سعدی

«ابله شده‌ای، وفا ز زن می‌طلبی؟// اسب و زن و شمشیر وفادار که دید؟» / ناشناس

«آن‌كس كه بداند و بداند كه بداند// اسب شرف از گنبد گردون بجهاند» / فخر رازی

«یا رب این نو دولتان را بر خر خودشان نشان// كاین همه ناز از غلام و اسب و استر می كنند» / حافظ

«مر سگان را عید باشد مرگ اسب// روزی وافر بود بی‌جهد و كسب» / مولوی

 

mohammadali

عضو انجمن

شعر جاودان بر اسب یال افشان​

آسمانش را گرفته تنگ در آغوش
ابر؛ با آن پوستین سردِ نمناکش.
باغ بی برگی،
روز و شب تنهاست،

با سکوت پاکِ غمناکش.
سازِ او باران، سرودش باد.
جامه اش شولای عریانی‌ست.
ورجز،اینش جامه ای باید .

بافته بس شعله ی زرتار پودش باد .
گو بروید ، هرچه در هر جا که خواهد، یا نمی خواهد .
باغبان و رهگذران نیست .
باغ نومیدان
چشم در راه بهاری نیست

گر زچشمش پرتو گرمی نمی تابد،
ور برویش برگ لبخندی نمی روید؛
باغ بی برگی که می گوید که زیبا نیست؟
داستان از میوه های سربه گردونسای اینک خفته در تابوت پست خاک می گوید .
باغ بی برگی
خنده اش خونیست اشک آمیز
جاودان بر اسب یال افشان زردش میچمد در آن.
پادشاه فصلها ، پائیز ..(مهدی اخوان ثالث)
 


🔴 لینک های مفید: شبیه ساز منظومه شمسی ,
میزبانی شده توسط سرورهای قدرتمند افیکس هاست

بالا