اسما الهی به ابجد
اسماء الله | معنی | ابجد | خواص |
---|---|---|---|
۱. اللهُ | خداوند، پروردگار | ۶۶ | توحید ناب |
۲. رحمٰنُ | بخشاینده، بخشنده | ۲۹۸ | رحمت و محبوب شدن |
۳. رحیٖمُ | مهربان | ۲۵۸ | برآمدن حوایج دنیوی و اخروی و گشایش در امور |
۴. کَریٖمُ | بخشنده، صاحب کرم و مروّت | ۲۷۰ | رزق و کفایت مقاصد |
۵. مُقیٖمُ | پابرجا، همیشه ایستاده، ماندگار | ۱۹۰ | استدامت و ثبات قدم |
۶. عَظیٖمُ | بزرگ | ۱۰۲۰ | شوکت ، بزرگی ، ترقّی مقام و مرتبه |
۷. قَدیٖمُ | دیرینه، پیشین | ۱۵۴ | طول عمر و عافیت |
۸. عَلیٖمُ | دانا | ۱۵۰ | معارف خفیّه، علم لدنی و فتوحات قلبیّه |
۹. حَلیٖمُ | بردبار | ۸۸ | صبر و بردباری، فروکش کردن خشم |
۱۰. حَکیٖمُ | دانشمند و صاحب حکمت | ۷۸ | آسان شدن دشواری ها و دانستن مجهولات |
۱۱. سَیِّدَالسّٰادٰاتِ | آقای آقایان، سرور سروران | ۵۷۱ | سروری، رفعت و عزّت |
۱۲. مُجیٖبَ الدَّعوٰاتِ | اجابت کننده دعاها | ۵۶۷ | استجابت دعا |
۱۳. رٰافِعَ الدَّرَجٰاتِ | بالابرنده مقام و مرتبه ها | ۹۹۰ | ترقّی مادّی و معنوی |
۱۴. وَلِیَّ الحَسَنٰاتِ | صاحب نیکویی ها | ۵۹۶ | توفیق به انجام کارهای خیر |
۱۵. غٰافِرَ الْخَطیئٰاتِ | آمرزنده گناهان، آمرزنده خطاها | ۲۳۳۲ | بخشش گناهان سهوی و غیر عمدی |
۱۶. مُعْطِیَ الْمَسْئَلاٰتِ | دهنده خواهشها، عطا کننده خواهشها، بخشنده حاجتها | ۶۹۲ | برآورده شدن حاجات |
۱۷. قٰابِلَ التَّوْبٰاتِ | پذیرنده توبهها (بازگشتها) | ۹۷۳ | پشیمانی و برگشت از خطا و پذیرش آن از حضرت توّاب |
۱۸. سٰامِعَ الاَصْوٰاتِ | شنونده آوازها (صداها) | ۷۰۰ | باز شدن گوش برزخی |
۱۹. عٰالِمَ الْخَفیّٰاتِ | دانای رازها، دانای پنهانیها | ۱۲۶۳ | کشف رازها و امور پنهانی |
۲۰. دٰافِعَ البَلیّٰاتِ | دفع کننده بلاها، برگرداننده گرفتاریها | ۶۲۹ | دفع بلاها و گرفتاریهای پی در پی |
۲۱. خَیْرَ الْغٰافِریٖنَ | بهترین آمرزندگان | ۲۱۸۲ | بخشش عمومی گناهان |
۲۲. خَیْرَ الْفٰاتِحیٖنَ | بهترین گشایندگان | ۱۳۹۰ | گشایش مادی و معنوی |
۲۳. خَیْرَ النّٰاصِریٖنَ | بهترین یاوران (یاری کنندگان) | ۱۲۴۲ | کمک کار در امور زندگی |
۲۴. خَیْرَ الْحٰاکِمیٖنَ | بهترین حاکمها (داورها) | ۹۷۰ | احقاق حق مظلوم |
۲۵. خَیْرَ الرّٰازِقیٖنَ | بهترین روزی دهندگان | ۱۲۰۹ | رزق حلال بسیار |
۲۶. خَیْرَالوٰارِثیٖنَ | بهترین وارثها (میراثبر) | ۱۶۰۸ | فرزند دار شدن |
۲۷. خَیْرَالحٰامِدیٖنَ | بهترین ستایندگان | ۹۵۴ | تحمید پروردگار |
۲۸. خَیْرَالذّٰاکِریٖنَ | بهترین یادآورندگان (یادکنندگان) | ۱۸۲۲ | توفیق یاد حق در همه حال |
۲۹. خَیْرَالمُنزِلیٖنَ | بهترین فرودآورندگان (میزبانان) | ۱۰۲۸ | برکت در جایگاه و منزل |
۳۰. خَیْرَالمُحْسِنیٖنَ | بهترین احسان کنندگان (نیکوکاران) | ۱۰۵۹ | احسان بدون منّت |
۳۱. مَنْ لَهُ الْعِزَّةُ وَ الْجَمٰالُ | آن که برای اوست ارجمندی و زیبایی | ۳۴۹ | کسب عزّت قابل توجّه |
۳۲. مَنْ لَهُ الْقُدْرَةُ وَ الْکَمٰالُ | آن که برای اوست توانایی و آراستگی | ۵۹۳ | کسب قدرت و کمال ممدوح |
۳۳. مَنْ لَهُ الْمُلْکُ وَ الْجَلالُ | آن که برای اوست فرمانروایی (والایی) | ۳۴۷ | لایق شدن رسیدن به منصب عالی و کسب خانه و زمین |
۳۴. مَنْ هُوَ الْکَبیٖرُ الْمُتَعٰالُ | آن که بسیار بزرگ و فرازمند است (برتر) | ۹۳۶ | بزرگی و علوّ مقام معنوی |
۳۵. یا مُنْشِیءُ السَّحٰابِ الثِّقٰالِ | ای برآرنده ابرهای بارنده، ای پدید آورنده ابرهای سنگین | ۱۱۵۵ | طلب باران |
۳۶. مَنْ هُوَ شَدیٖدُ الْمِحٰالِ | آن که اوست سخت عذاب | ۲۲۹ | قدرت یافتن در برابر دشمن و در برابر بلایا |
۳۷. مَنْ هُوَ سَریٖعُ الْحِسٰابِ | آن که اوست سریع در محاسبه | ۵۴۳ | تسریع احقاق حقوق از دست رفته |
۳۸. مَن هُوَ شَدیٖدُ الْعِقٰابِ | آن که اوست کیفر سخت | ۶۲۳ | نزول کیفر و عقوبت بر دشمن و دادخواهی از دشمن |
۳۹. مَنْ عِنْدهُ حُسْنُ الثَّوٰابِ | آن که نزد اوست پاداش نیکو | ۸۸۸ | آن که نزد اوست پاداش نیکو |
۴۰. مَنْ عِنْدهُ اُمُّ الْکِتٰابِ | آن که نزد اوست دفتر کل ( اصل کتاب ) | ۷۲۵ | یافتن اشراف معنوی و ترمیم نامه اعمال آخرتی |
۴۱. حَنّٰانُ | پُر مهر، بسیار بخشاینده | ۱۰۹ | لطافت روح |
۴۲. مَنّٰانُ | پُر بخشش، بسیار منّت گذارنده | ۱۴۱ | پُر بخشش، بسیار منّت گذارنده |
۴۳. دَیّٰانُ | جزا دهنده، پاداش دهنده | ۶۵ | توفیق به کارهای صواب، امداد گرفتن از غیب |
۴۴. بُرْهٰانُ | حجت و دلیل روشن | ۲۵۸ | استجابت دعا و حصول مقصود، اثبات حق |
۴۵. سُلْطٰانُ | فرمانروا، پادشاه | ۱۵۰ | فرمانروا، پادشاه |
۴۶. رِضْوٰانُ | خشنودی | ۱۰۵۷ | رضایت حق از بنده |
۴۷. غُفْرٰانُ | آمرزش، بخشنده گناهان | ۱۳۳۱ | محو خطیئات و پاک شدن گناهان |
۴۸. سُبْحٰانُ | پاک و منزّه، منزّه از هر نقص و بدی | ۱۲۱ | تسبیح ذات حق و پاک دانستن او از هر آلایشی |
۴۹. مُسْتَعٰانُ | یاری جسته شده، به یاری خواسته شده | ۶۲۱ | امداد گرفتن از خداوند در امور دنیوی و اخروی |
۵۰. ذَالْمَنِّ وَ الْبَیٰانِ | صاحب منّت و بیان، دارای بخشش و نطق | ۱۹۰ | احسان و نیکی در گفتار |
۵۱. مَنْ تَوٰاضَعَ کُلُّ شَیءٍ لِعَظَمَتِهٖ | آن که فروتنی میکنند همه چیز بر بزرگواریاش | ۳۱۷۲ | نرم شدن دلها، فروتنی در مقابل دیگران، کم شدن ترس در برابر ظالمان و ستمگران |
۵۲. مَنْ اسْتَسْلَمَ کُلَّ شَیءٍ لِقُدْرَتِهِ | آن که تسلیم است هر چیز بر تواناییاش (شکوهش) | ۱۷۸۰ | تسلیم شدن در برابر حق و مغلوب دشمن |
۵۳. مَنْ ذَلَّ کُلُّ شَیءٍ لِعِزَّتِهٖ | آن که در برابر عزّتش همه چیز خوار است | ۱۶۹۲ | رام و ذلیل کردن زورگو و ظالم |
۵۴. مَنْ خَضَعَ کُلُّ شَیءٍ لِهَیْبَتِهٖ | آن که فروتن است هر چیز در برابر شکوهش (هیبتش) | ۲۳۷۲ | آن که فروتن است هر چیز در برابر شکوهش (هیبتش |
۵۵. مَنْ انْقٰادَ کُلُّ شَیءٍ مِنْ خَشْیَتِهٖ | آن که فرمان برد همه چیز از ترسش | ۱۶۱۱ | تسلیم شدن آدم بیپروا، ترس از حق |
۵۶. مَنْ تَشَقَّقَتِ الجِبٰالُ مِنْ مَخٰافَتِهٖ | آن که شکافته شد کوهها از ترسش (بیمش) | ۲۶۷۳ | در هم شکستن نفس امّاره، در هم شکستن گروه ظالمان و ستمگران |
۵۷. مَنْ قٰامَتِ السَّمٰوٰاتُ بِاَمْرِهٖ | آن که بر پاست آسمانها به امرش (فرمانش) | ۱۴۱۷ | تقویت اراده و استدامت در کارها و پایداری در منصب |
۵۸. مَنْ اسْتَقَرَّتِ الاَرْضُونَ بِاِذْنِهٖ | آن که پایدار است زمینها به دستورش | ۳۰۹۷ | حفظ زمین و زراعت از آفات |
۵۹. مَنْ یُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهٖ | آن که تسبیح گوید رعد به ستایشش | ۵۳۴ | میل نفوس مضطرب به ذکر حق از خاصیت اسم محمود است. |
۶۰. مَنْ لٰا یَعْتَدیٖ عَلیٰ اَهْلِ مَمْلَکَتِهٖ | آن که تجاوز نمیکند به اهل مملکتش | ۱۱۸۶ | تعدیل و مساوات به خلق، برای دفع شیطان و وساوس نفسانی |
۶۱. غٰافِرَ الخَطٰایٰا | آمرزنده خطاها، بخشنده گناهان | ۱۹۳۳ | بخشش گناه صغیره و کبیره |
۶۲. کٰاشِفَ الْبَلاٰیٰا | رفع کننده بلاها، برطرف کننده گرفتاریها | ۴۷۶ | نجات از مهالک و دفع غم و غصّه |
۶۳. مُنْتَهَی الرَّجٰایٰا | نهایت امیدها | ۷۵۱ | اختتام کارها به صواب و خوشی |
۶۴. مُجْزِلَ العَطٰایٰا | شایان کننده عطاها، فراوان بخشنده | ۲۰۲ | طلب ازدیاد فضل و نعم الهی |
۶۵. وٰاهِبَ الهَدٰایٰا | بخشنده هدایا | ۶۶ | ازدیاد مواهب عادی و معنوی، دفع فقر |
۶۶. رٰازِقَ الْبَرٰایٰا | روزی دهنده خلق (آفریدگان) | ۵۵۳ | رزق خود و خانواده، برکت در معاش و توسعه در امور معنوی و مادی |
۶۷. قٰاضِیَ الْمَنٰایٰا | برآرنده آرزوها | ۱۰۴۴ | حصول مقاصد و رفع حیرانی |
۶۸. سٰامِعَ الشَّکٰایٰا | شنوای شکایتها، شنونده گلهها | ۵۳۴ | استجابت شکوهها، برآورده شدن حاجات از گذشته |
۶۹. بٰاعِثَ الْبَرٰایٰا | زنده کن مردم، برانگیزنده خلایق (آفریدگان) | ۸۱۸ | شکوفایی استعداد، عاقبت اخروی |
۷۰. مُطْلِقَ الْاُسٰاریٰ | آزاد کننده اسیران | ۴۸۲ | نجات از اسارت اهل دنیا، آزادی محبوس |
۷۱. ذَالْحَمْدِ وَ الثَّنٰاءِ | صاحب ستایش و سپاس | ۱۳۷۲ | تحمید خداوند، تجلّی نعمت و افزایش آن |
۷۲. ذَالْفَخْرِ وَ الْبَهٰاءِ | صاحب افتخار و خرّمی | ۱۶۵۷ | افتخار یابی به ترفیع مقامات، فتح و گشایش امور |
۷۳. ذَالْمَجْدِ وَ السَّنٰاءِ | صاحب بزرگواری و والایی (فروغ) | ۹۲۷ | رفعت درجات دنیوی و اخروی |
۷۴. ذَالْعَهْدِ وَ الْوَفٰاءِ | صاحب عهد و وفا، صاحب پیمان و نگهداری وفا | ۹۳۵ | استیفای وفای به عهد |
۷۵. ذَالْعَفْوِ وَ الرِّضٰاءِ | صاحب گذشت و خشنودی | ۱۹۲۶ | راضی شدن با گذشت کردن از خطاکار |
۷۶. ذَالْمَنِّ وَ الْعَطٰاءِ [صٰاحِبَ الْمَنِّ وَ الْعَطٰاء] | صاحب منت و بخشش | ۹۳۹ | متصف شدن به بخشش ذاتی |
۷۷. ذَالْفَصْلِ وَ الْقَضٰاءِ | دارای تمییز حق از باطل و داوری | ۱۸۷۰ | تمییز و تشخیص مرغوب از نامرغوب |
۷۸. ذَالْعِزِّ وَ الْبَقٰاءِ | صاحب ارجمندی و پایداری | ۹۴۹ | طول عمر با شرافت،عزّت و سربلندی |
۷۹. ذَالْجُودِ وَ السَّخٰاءِ | صاحب بخشش و جوانمردی | ۱۴۴۳ | متخلّق شدن به کرم و جود |
۸۰. ذَالْاٰلاٰءِ وَ النَّعْمٰاءِ | صاحب نعمتهای معنوی و مادی | ۹۶۲ | جذب نعمتهای مادی و معنوی |
۸۱. مٰانِعُ | بازدارنده از بدی، جلوگیری کننده | ۱۶۱ | رفع ناسازگاری (زوجین) دفع موانع دنیوی و اخروی |
۸۲. دٰافِعُ | بازگرداننده، دورکننده بدیها | ۱۵۵ | دفع ضرر |
۸۳. رٰافِعُ | بلند آواز کننده، بالا برنده | ۳۵۱ | عزّت و توانگری، رفعت مقام |
۸۴. صٰانِعُ | سازنده، آفریننده | ۲۱۱ | استوار ماندن صنایع و خلق اشیاء |
۸۵. نٰافِعُ | سودبخش (رساننده)، سودمند | ۲۰۱ | منفعت مالی و توانگری |
۸۶. سٰامِعُ | شنونده، شنوا | ۱۷۱ | استجابت دعا و بازشدن گوش برزخی |
۸۷. جٰامِعُ | فراهم کننده، گردآورنده | ۱۱۴ | جمع دوستان، دفع تفرقه زن و مرد |
۸۸. شٰافِعُ | شفاعت کننده | ۴۵۱ | فراهم شدن اسباب قبولی، مورد شفاعت واقع شدن |
۸۹. وٰاسِعُ | گشاینده، پهناور | ۱۳۷ | رزق، زیادی عمر، قانع شدن و سهولت روزی |
۹۰. مُوسِعُ | وسعت بخش، گشایش دهنده، گسترانده | ۱۷۶ | سعه صدر، گشایش امور، فتح باب |
۹۱. صٰانِعَ کُلِّ مَصْنُوعٍ | سازنده تمام موجودات، سازنده هرچه ساخته شده | ۵۱۷ | ابداع صنعت و بنیاد نمودن کارخانه |
۹۲. خٰالِقَ کُلِّ مَخْلُوقٍ | آفریننده (سازنده) تمام آفریدهها | ۱۵۵ | فرزند دار شدن، تولید نسل و بهره بری و تکثیر دام |
۹۳. رٰازِقَ کُلِّ مَرْزُوقٍ | روزی دهنده هر روزی خور | ۷۱۱ | دفع فقر و تنگدستی و گشایش روزی |
۹۴. مٰالِکَ کُلِّ مَمْلُوکٍ | صاحب هر بنده | ۲۷۷ | تربیت نفوس و تکمیل عبودیّت |
۹۵. کٰاشِفَ کُلِّ مَکْرُوبٍ | بردارنده تمام گرفتاریها، برطرف کننده هر غم و اندوه | ۷۱۹ | دفع امواج بلا و مصیبت |
۹۶. فٰارِجَ کُلِّ مَهْمُومٍ | گشایش دهنده هر اندوهگین | ۴۶۵ | رفع همّ و غم |
۹۷. رٰاحِمَ کُلِّ مَرْحُومٍ | آمرزنده هر آمرزیده شده، ترحم کننده هر مهرجو | ۵۹۳ | ترحم به مظلوم و مستضعف، رفع ذلّت |
۹۸. نٰاصِرَ کُلِّ مَخْذُولٍ | یاری کننده سرافکنده، یاور هر بیکس | ۱۷۶۷ | کمک و یاری برای از دست دادهها،پیروزمند از ورطه گرفتاری |
۹۹. سٰاتِرَ کُلِّ مَعْیُوبٍ | پوشاننده هر عیب (نادرست) | ۸۳۹ | پرده پوشی عیوب، حفظ آبرو |
۱۰۰. مَلْجَأ کُلِّ مَطْرُودٍ | پناه هر رانده شده (گریختگان) | ۳۸۳ | پناه دهنده رانده شدگان،رفع مسکنت و بی کسی |
۱۰۱. عُدَّتیٖ عِنْدَ شِدَّتیٖ | ذخیرهام (لوازم زندگیم) در سختیام | ۱۳۲۲ | نیرو گرفتن و قوّت قلب، پیروزی در تنگناها و حوادث |
۱۰۲. رَجٰائیٖ عِنْدَ مُصیٖبَتیٖ | امیدم در گرفتاریام | ۹۰۰ | گشایش اهل مصیبت |
۱۰۳. مُونِسیٖ عِنْدَ وَحْشَتیٖ | همدمم در ترسیدنم | ۱۰۱۴ | دفع ترس و خوف ، رفع و جبران بی کسی |
۱۰۴. صٰاحِبیٖ عِنْدَ غُرْبَتیٖ | یارم (هم صحبتم) در دوری از وطنم | ۱۸۴۷ | همدم در غریبی، رفع غربت |
۱۰۵. وَلِیّیٖ عِنْدَ نِعْمَتیٖ | سرپرستم در بهرهوریام | ۷۵۰ | تشکّر از ولیّ نعمت حقیقی، صاحب نعمت و ثروت شدن |
۱۰۶. غِیٰاثیٖ عِنْدَ کُرْبَتیٖ | فریادرسم در غمزدگی (گرفتاریام) | ۲۲۷۷ | برطرف شدن گرفتاری مادّی |
۱۰۷. دَلیٖلیٖ عِنْدَ حِیْرَتیٖ | رهنمایم در سرگردانیم | ۸۳۶ | یافتن استاد و راهنما، هدایت یافتن و رفع جهل |
۱۰۸. غَنٰائیٖ عِنْدَ افْتِقٰاریٖ | داراییام در تهیدستی (نداریام) | ۱۹۸۷ | رفع درویشی و فقر |
۱۰۹. مَلْجأیٖ عِنْدَ اضْطِرٰاریٖ | پناهگاهم در ناچاریام (پریشانیام) | ۱۴۲۹ | آرامش در هنگام پریشانی، رفع اضطراب و استرس |
۱۱۰. مُعیٖنیٖ عِنْدَ مَفْزَعیٖ | کمک کارم در هراسم، پشتیبانم در پریشان حالیام | ۵۱۱ | نجات از دلهره و ترس و تقویت روح |
۱۱۱. عَلّٰامَ الْغُیُوبِ | بسیار دانای نهانیها | ۱۱۹۰ | آگاه شدن به غیب و دانایی به مجهولات |
۱۱۲. غَفّٰارَ الذُّنُوبِ | آمرزنده (بخشنده ) گناهان | ۲۰۷۰ | بخشش گناهان صغیره و کبیره |
۱۱۳. سَتّٰارَ العُیُوبِ | پرده پوش ( پوشاننده ) عیبهاپرده پوش ( پوشاننده ) عیبها | ۷۸۰ | حجاب و حفظ آبرو، مستور بودن از نگاه دشمنان |
۱۱۴. کٰاشِفَ الْکُرُوبِ | برطرف کننده غمزدگیها (گرفتاریها) | ۶۶۰ | رفع مشکلات خانوادگی و رفع مشکلاتی که به راحتی حل نمیشود |
۱۱۵. مُقَلِبَ الْقُلُوبِ | زیر و رو کن (دگرگون کننده) دلها | ۳۴۱ | تبدیل صفات و تبدیل به حال نیکو |
۱۱۶. طَبیٖبَ الْقُلُوبِ | پزشک (طبیب) دلها | ۱۹۲ | مداوای جسم و نفس، شفای امراض نفسانی |
۱۱۷. مُنَوِّرَ الْقُلُوبِ | روشنی بخش دلها | ۴۶۵ | انرژی یافتن قلب، روشنایی دل |
۱۱۸. اَنیٖسَ الْقُلُوبِ | مونس (همدم) دلها | ۲۹۰ | یافتن همراز و رهایی از تنهایی |
۱۱۹. مُفَرِّجَ الْهُمُومِ | گشاینده غمها | ۴۴۵ | اختتام سختیها، پایان یافتن گرفتاریها |
۱۲۰. مُنَفِسَ الْغُمُومِ | برطرف کننده غمها، رهاننده اندوه | ۱۱۴۷ | راه گشایی و یافتن روزنه، رهایی و آزادی فکر از همّ و غم |
۱۲۱. جَلیٖلُ | والا، بزرگوار و محترم | ۷۳ | هیبت و وقار، عزیز شدن نزد خدا و خلق |
۱۲۲. جَمیٖلُ | زیبا، خوشگل | ۸۳ | ملاقات با انسانهای پاک نهاد و دفع نقش مستهجن، زیبایی باطن |
۱۲۳. وَکیٖلُ | کارگزار، نماینده، اختیاردار | ۶۶ | توکّل قلبی، کفایت مهمّات، دفع اضطرار |
۱۲۴. کَفیٖلُ | سرپرست، عهدهدار | ۱۴۰ | رزق، پیدا کردن سرپرست |
۱۲۵. دَلیٖلُ | راهنما، راهنمایی کننده | ۷۴ | پیدا شدن اسباب برای رسیدن به مقصود |
۱۲۶. قَبیٖلُ | پذیرنده، پیش خوانده، ضامن | ۱۴۲ | در معرض خوبان قرار گرفتن |
۱۲۷. مُدیٖلُ | چرخاننده، بسیار راهنمایی کننده، گرداننده | ۸۴ | چرخش بی دردسر زندگی |
۱۲۸. مُنیٖلُ | به مقصود رساننده، بهرهمند کننده | ۱۳۰ | دست یابی به اهداف |
۱۲۹. مُقیٖلُ | درگذرنده، نادیده گیرنده | ۱۸۰ | پشت پا زدن به کارهای ناپسند |
۱۳۰. مُحیٖلُ | جابجا کننده، چاره کننده | ۸۸ | چاره سازی امور، تحوّل کارها به نحو احسن |
۱۳۱. دَلیٖلَ الْمُتَحَیِّریٖنَ | راهنمای سرگردانها | ۸۲۳ | تبدیل شک به یقین |
۱۳۲. غَیٰاثَ الْمُسْتَغیٖثیٖنَ | دادرس استغاثه کنندهها | ۳۶۱۲ | استغاثه ملهوف و محزون |
۱۳۳. صَریٖخَ الْمُسْتَصْرِخیٖنَ | دادرس شیون کنندگان (دادرس خواهان) | ۲۳۸۱ | اجابت دعای مادران جوان مرده و یتیمان بی باعث و مالباختگان |
۱۳۴. جٰارَ الْمُسْتَجیٖریٖنَ | پناه پناهجویان | ۱۰۰۸ | برای مسکن و خانه |
۱۳۵. اَمٰانَ اْلخٰائِفیٖنَ | آرامش و ایمنی ترسویان (ترسندگان) | ۸۶۵ | رفع تزلزل و دلهره و اضطراب |
۱۳۶. عَوْنَ الْمُؤمِنیٖنَ | یاور (کمک) مؤمنان | ۳۵۳ | توفیق کمک به عموم |
۱۳۷. رٰاحِمَ الْمَسٰاکیٖنَ | مهرورز بر گدایان مهربانی کننده بر بیچارگان | ۴۶۱ | رفع درویشی و فقر |
۱۳۸. مَلْجَأ الْعٰاصیٖنَ | پناهگاه گنه کاران | ۳۲۶ | توفیق حال و دعا برای گناهکاران در اماکن متبرکه |
۱۳۹. غٰافِرَ الْمُذْنِبیٖنَ | آمرزنده گنهکاران | ۲۱۶۴ | رهایی از جهنّم |
۱۴۰. مُجیٖبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرّیٖنَ | اجابت کننده دعای پریشانها، پاسخ دهنده درخواست ناچاران | ۱۲۸۰ | اجابت دعای ناچاران و بیچارگان |
۱۴۱. ذَالْجُودِ وَ الْاِحْسٰانِ | صاحب بخشش و نیکویی | ۹۰۲ | صاحب بخشش و نیکویی |
۱۴۲. ذَالْفَضْلِ وَ الْاِمْتِنٰانِ | صاحب برتری و منّت پذیری | ۲۲۲۱ | روزی بی منّت |
۱۴۳. ذَالْأمْنِ وَ الْأمٰانِ | صاحب امن و امان | ۹۵۲ | امنیّت و سلامتی |
۱۴۴. ذَالْقُدْسِ وَ السُّبْحٰانِ | صاحب پاکیزگی و پاکی | ۱۰۵۴ | طهارت ظاهری و باطنی |
۱۴۵. ذَالْحِکْمَةِ وَ الْبَیٰانِ | صاحب حکمت (کلام موافق حق و راستی) سخن آشکار و فصیح | ۹۰۴ | صواب در نطق و مصالح امور |
۱۴۶. ذَالرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوٰانِ | صاحب مهر و رضایت دارای بخشش و خشنودی | ۲۰۷۹ | جلب قلوب |
۱۴۷. ذَالْحِجَّةِ وَ الْبُرْهٰانِ | صاحب راهنما (نمودار) و دلیل قاطع | ۱۰۴۳ | پویایی عقل و رهایی از تخیّلات |
۱۴۸. ذَالعَظَمَةِ وَ السُّلْطاٰنِ | صاحب بزرگواری و فرمانروایی | ۱۹۳۴ | ترفیع و مقام، استحکام در فرمانروایی |
۱۴۹. ذَالْرَّافَةِ وَ الْمُسْتَعٰانِ | صاحب مهر و استعانت، دارای مهربانی و پشتیبانی | ۱۷۶۷ | کمک و مهربانی به اطرافیان |
۱۵۰. ذَالْعَفْوِ وَ الغُفْرٰانِ | صاحب آمرزش و آمرزندگی | ۲۲۵۶ | حبط سیئات و محو کارهای زشت |
۱۵۱. مَنْ هُوَ رَبُّ کُلِّ شَیءٍ | اوست پروردگار (پرورنده) هر چیز | ۴۸۳ | تنظیم و ترتیب امور، ذکر مبتدیان |
۱۵۲. مَنْ هُوَ اِلٰهُ کُلِّ شَیءٍ | اوست معبود (خدای) هر چیز | ۴۹۷ | عبودیّت و تقرّب |
۱۵۳. مَنْ هِوَ خٰالِقُ کُلِّ شَیءٍ | اوست آفریننده هر چیز | ۱۱۹۲ | ابداع بدون شراکت |
۱۵۴. مَنْ هُوَ صٰانِعُ کُلِّ شَیءٍ | اوست سازنده هر چیز | ۶۷۳ | ساختن و پی ریزی امور مادّی |
۱۵۵. مَنْ هُوَ قَبْلَ کُلِّ شَیءٍ | اوست پیش از هر چیز | ۵۹۴ | اعتماد بر گذشته خویش به خدا |
۱۵۶. مَنْ هُوَ بَعْدُ کُلِّ شَیءٍ | اوست پس از هر چیز | ۵۳۸ | اعتماد بر آینده خویش به خدا |
۱۵۷. مَنْ هُوَ فَوْقَ کُلِّ شَیءٍ | اوست بالای هرچیز | ۶۴۸ | ترقّی در معنویّات |
۱۵۸. مَنْ هُوَ عٰالِمٌ بِکُلِّ شَیءٍ | اوست دانای هر چیز | ۶۰۵ | ازدیاد علم و درایت و دانش |
۱۵۹. مَنْ هُوَ قٰادِرٌ عَلیٰ کُلِّ شَیءٍ | اوست توانا بر هر چیز | ۸۷۷ | پیشرفت با توانمندی |
۱۶۰. مَنْ هُوَ یَبْقیٰ وَ یَفْنیٰ کُلِّ شَیءٍ | تنها اوست که میماند و همه چیز فانی میشود | ۷۳۹ | فنا و بقاء بالله |
۱۶۱. مُؤمِنُ | ایمن کننده، امان دهنده | ۱۳۶ | دفع شرّ جن و انس و وسواس |
۱۶۲. مُهَیْمِنُ | نگهبان، گواه | ۱۴۵ | صفای باطن و اطلاع بر اسرار |
۱۶۳. مُکَوِّنُ | بود کننده، به وجود (پدید) آورنده | ۱۶۶ | پایه ریزی امور به خیر |
۱۶۴. مُلَقِّنُ | تلقین کننده، زود دریابنده | ۲۲۰ | اجازه صاحب نَفس |
۱۶۵. مُبَیِّنُ | آشکار کننده | ۱۰۲ | ظهور حقایق، واضح شدن خفایا |
۱۶۶. مُهَوِّنُ | آسان کننده، آرامش دهنده | ۱۰۱ | تسهیل امور |
۱۶۷. مُمَکِّنُ | امکان دهنده، پابرجا دارنده | ۱۵۰ | پابرجایی امور، رسیدن به جایگاه مطلوب |
۱۶۸. مُزَیِّنُ | آرایش دهنده، آراسته کننده | ۱۰۷ | تجلیّه صفات |
۱۶۹. مُعْلِنُ | اعلان کننده، ظاهر کننده | ۱۹۰ | آگاهی و الهام یافتن، یافتن و ظهور امور خفیّه |
۱۷۰. مُقَسِّمُ | پخش کننده، تقسیم کننده | ۲۴۰ | توفیقات تقسیمات ارزاق مادّی و معنوی، رسیدن به کمال عدل و دادخواهی |
۱۷۱. مَنْ هُوَ فیٖ مُلْکِهٖ مُقیٖمٌ | کسی که در ملک خود اقامت دارد، کسی که فرمانروائیاش ماندگار است | ۴۷۶ | عدم زوال دارایی، حفظ دولت و شکوه و دارایی |
۱۷۲. مَنْ هُوَ فیٖ سُلْطاٰنِهٖ قَدیٖمٌ | کسی که در سلطنت خود دیرینه است آن که در قدرتش دیرینه است | ۵۰۰ | ابقای ولایت و حکومت |
۱۷۳. مَنْ هُوَ فیٖ جَلاٰلِهٖ عَظیٖمٌ | کسی که در بزرگواریاش بزرگ است | ۱۲۸۰ | عزّت و عظمت یافتن و دست یابی به حشمت و جلالت |
۱۷۴. مَنْ هُوَ عَلیٰ عِبٰادِهٖ رَحیٖمٌ | کسی که بر بندگانش مهربان است | ۵۵۱ | مهربان شدن به خلق، طلب رحمت الهی |
۱۷۵. مَنْ هُوَ بِکُلِّ شَیءٍ عَلیٖمٌ | کسی که بر هر چیزی دانا است | ۶۱۳ | راه پیدا کردن به علوم، تجلّی علم و امور خفیّه |
۱۷۶. مَنْ هُوَ بِمَنْ عَصاٰهُ حَلیٖمٌ | آن که به هر که نافرمانیش کند بردبار است | ۴۴۷ | بردباری در مقابل نافرمانان، حلم |
۱۷۷. مَنْ هُوَ بِمَنْ رَجٰاهُ کَریٖمٌ | آن که او به هر که امیدش کند بخشنده است | ۶۷۲ | رغبت به کرامت حق تعالی |
۱۷۸. مَنْ هُوَ فیٖ صُنْعِهٖ حَکیٖمٌ | آن که در آفرینشش دانشمند و صاحب حکمت است | ۴۸۴ | کار مستند و پی ریزی امور بدون خسارت |
۱۷۹. مَنْ هُوَ فیٖ حِکْمَتِهٖ لَطیٖفٌ | کسی که در حکمتش باریکبین است | ۷۹۳ | اندیشه و دقّت در برنامه ریزیها، فهم امور دقیق |
۱۸۰. مَنْ هُوَ فیٖ لُطْفِهٖ قَدیٖمٌ | کسی که در مهربانیاش دیرینه است | ۴۶۹ | در معرض همیشگی عنایت قرار گرفتن |
۱۸۱. مَنْ لٰا یُرْجیٰ اِلّٰا فَضْلُهُ | کسی که امید نشود جز به افزون بخشی او | ۱۲۹۱ | درآمد افزون و کارگشایی |
۱۸۲. مَنْ لاٰ یُسْئَلُ اِلّٰا عَفْوُهُ | آن که درخواست نشود جز گذشت او | ۴۱۵ | گذشت و ترحّم، طلب عفو و بخشش از خداوند |
۱۸۳. مَنْ لاٰ یُنْظَرُ اِلّٰا بِرُّهُ | کسی که انتظاری نبرند جز به احسان او، آنکه چشم داشت نشود جز نیکی او | ۱۵۲۰ | احسان خاصّ حق، رفع درخواست و استغنای از خلق |
۱۸۴. مَنْ لاٰ یُخٰافُ اِلّٰا عَدْلُهُ | کسی که نترسند جز از عدل او | ۹۵۳ | تعدیل امور، رفع تلوّن |
۱۸۵. مَنْ لاٰ یَدُومُ اِلّٰا مُلْکُهُ | کسی که پایدار نیست جز فرمانروایی او | ۳۰۸ | ابقای ملکیّت و ثبات مال و جاه |
۱۸۶. مَنْ لاٰ سُلْطاٰنُ اِلّا سُلْطٰانُهُ | کسی که قدرت (سلطهای) نیست جز قدرت او | ۴۵۸ | قدرت ظاهری |
۱۸۷. مَنْ وَسَعَتْ کَلَّ شَیءٍ رَحْمَتُهُ | کسی که فراگرفته هر چیز را بخشش و احسان او | ۱۶۳۹ | گشایش قلبی و روحی |
۱۸۸. مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ | کسی که پیشی گرفته بخشش و احسانش بر خشم او | ۳۱۱۲ | اکتساب رحمت خاص، رفع غضب الهی |
۱۸۹. مَنْ اَحٰاطَ بِکُلِّ شَیءٍ عِلْمُهُ | کسی که فراگرفته هر چیز را دانش او | ۵۲۶ | تسلّط و آگاهی بر امور |
۱۹۰. مَنْ لَیْسَ اَحَدٌ مِثْلَهُ | کسی که احدی مانندش نیست | ۷۷۸ | وحدت و تنزیه |
۱۹۱. فٰارِجَ الْهَمِّ | گشاینده اندوه، شاد کننده دلهای اندوهناک | ۳۶۰ | برطرف شدن اندوه فرزندان و وابستگان نزدیک |
۱۹۲. کٰاشِفَ الْغَمِّ | برطرف کننده غصّه | ۱۴۷۲ | دفع غم دنیوی |
۱۹۳. غٰافِرَ الذَّنْبِ | آمرزنده گناه | ۲۰۶۴ | آمرزش در ایّام خاص مانند شب قدر |
۱۹۴. قٰابِلَ التَّوْبِ | پذیرنده بازگشت | ۵۷۲ | پذیرش بازگشت کنندگان، امید به بخشش گناه |
۱۹۵. خٰالِقَ الْخَلْقِ | آفریننده آفریده | ۱۴۹۲ | اداره کردن و تربیت و تکثیر اولاد |
۱۹۶. صٰادِقَ الْوَعْدِ | راست نوید | ۳۰۶ | راستی در وعده و صدق، رسیدن به درستی نویدها |
۱۹۷. مَوْفِیَ الْعَهْدِ | وفا کننده به پیمان | ۲۴۶ | تعهّد به حقوق |
۱۹۸. عٰالِمَ السِّرِ | دانای نهان (راز) | ۴۳۲ | کشف و اطّلاع بر اسرار |
۱۹۹. فٰالِقَ الْحَبِّ | شکافنده دانه | ۲۵۲ | کشاورزی، کاشت و غرس |
۲۰۰. رٰازِقَ الْاَنٰامِ | روزی ده مردم (مخلوقات) | ۴۳۱ | رزق کم زحمت |
آخرین ویرایش توسط مدیر: