اسما الهی به عدد ابجد

اسما الهی به ابجد​


اسماء اللهمعنیابجدخواص
۱. اللهُخداوند، پروردگار۶۶توحید ناب
۲. رحمٰنُبخشاینده، بخشنده۲۹۸رحمت و محبوب شدن
۳. رحیٖمُمهربان۲۵۸برآمدن حوایج دنیوی و اخروی و گشایش در امور
۴. کَریٖمُبخشنده، صاحب کرم و مروّت۲۷۰رزق و کفایت مقاصد
۵. مُقیٖمُپابرجا،‌ همیشه ایستاده، ماندگار۱۹۰استدامت و ثبات قدم
۶. عَظیٖمُبزرگ۱۰۲۰شوکت ، بزرگی ، ترقّی مقام و مرتبه
۷. قَدیٖمُدیرینه، پیشین۱۵۴طول عمر و عافیت
۸. عَلیٖمُدانا۱۵۰معارف خفیّه، علم لدنی و فتوحات قلبیّه
۹. حَلیٖمُبردبار۸۸صبر و بردباری، ‌فروکش کردن خشم
۱۰. حَکیٖمُدانشمند و صاحب حکمت۷۸آسان شدن دشواری ها و دانستن مجهولات
۱۱. سَیِّدَالسّٰادٰاتِآقای آقایان، سرور سروران۵۷۱سروری، رفعت و عزّت
۱۲. مُجیٖبَ الدَّعوٰاتِاجابت کننده دعاها۵۶۷استجابت دعا
۱۳. رٰافِعَ الدَّرَجٰاتِبالابرنده مقام و مرتبه ها۹۹۰ترقّی مادّی و معنوی
۱۴. وَلِیَّ الحَسَنٰاتِصاحب نیکویی ها۵۹۶توفیق به انجام کارهای خیر
۱۵. غٰافِرَ الْخَطیئٰاتِآمرزنده گناهان، آمرزنده خطاها۲۳۳۲بخشش گناهان سهوی و غیر عمدی
۱۶. مُعْطِیَ الْمَسْئَلاٰتِدهنده خواهش‌ها، عطا کننده خواهش‌ها، بخشنده حاجت‌ها۶۹۲برآورده شدن حاجات
۱۷. قٰابِلَ التَّوْبٰاتِپذیرنده توبه‌ها (بازگشت‌ها)۹۷۳پشیمانی و برگشت از خطا و پذیرش آن از حضرت توّاب
۱۸. سٰامِعَ الاَصْوٰاتِشنونده آوازها (صداها)۷۰۰باز شدن گوش برزخی
۱۹. عٰالِمَ الْخَفیّٰاتِدانای رازها، دانای پنهانی‌ها۱۲۶۳کشف رازها و امور پنهانی
۲۰. دٰافِعَ البَلیّٰاتِدفع کننده بلاها، برگرداننده گرفتاری‌ها۶۲۹دفع بلاها و گرفتاری‌های پی در پی
۲۱. خَیْرَ الْغٰافِریٖنَبهترین آمرزندگان۲۱۸۲بخشش عمومی گناهان
۲۲. خَیْرَ الْفٰاتِحیٖنَبهترین گشایندگان۱۳۹۰گشایش مادی و معنوی
۲۳. خَیْرَ النّٰاصِریٖنَبهترین یاوران (یاری کنندگان)۱۲۴۲کمک کار در امور زندگی
۲۴. خَیْرَ الْحٰاکِمیٖنَبهترین حاکم‌ها (داورها)۹۷۰احقاق حق مظلوم
۲۵. خَیْرَ الرّٰازِقیٖنَبهترین روزی دهندگان۱۲۰۹رزق حلال بسیار
۲۶. خَیْرَالوٰارِثیٖنَبهترین وارث‌ها (میراث‌بر)۱۶۰۸فرزند دار شدن
۲۷. خَیْرَالحٰامِدیٖنَبهترین ستایندگان۹۵۴تحمید پروردگار
۲۸. خَیْرَالذّٰاکِریٖنَبهترین یادآورندگان (یادکنندگان)۱۸۲۲توفیق یاد حق در همه حال
۲۹. خَیْرَالمُنزِلیٖنَبهترین فرودآورندگان (میزبانان)۱۰۲۸برکت در جایگاه و منزل
۳۰. خَیْرَالمُحْسِنیٖنَبهترین احسان کنندگان (نیکوکاران)۱۰۵۹احسان بدون منّت
۳۱. مَنْ لَهُ الْعِزَّةُ وَ الْجَمٰالُآن که برای اوست ارجمندی و زیبایی۳۴۹کسب عزّت قابل توجّه
۳۲. مَنْ لَهُ الْقُدْرَةُ وَ الْکَمٰالُآن که برای اوست توانایی و آراستگی۵۹۳کسب قدرت و کمال ممدوح
۳۳. مَنْ لَهُ الْمُلْکُ وَ الْجَلالُآن که برای اوست فرمانروایی (والایی)۳۴۷لایق شدن رسیدن به منصب عالی و کسب خانه و زمین
۳۴. مَنْ هُوَ الْکَبیٖرُ الْمُتَعٰالُآن که بسیار بزرگ و فرازمند است (برتر)۹۳۶بزرگی و علوّ مقام معنوی
۳۵. یا مُنْشِیءُ السَّحٰابِ الثِّقٰالِای برآرنده ابرهای بارنده، ای پدید آورنده ابرهای سنگین۱۱۵۵طلب باران
۳۶. مَنْ هُوَ شَدیٖدُ الْمِحٰالِآن که اوست سخت عذاب۲۲۹قدرت یافتن در برابر دشمن و در برابر بلایا
۳۷. مَنْ هُوَ سَریٖعُ الْحِسٰابِآن که اوست سریع در محاسبه۵۴۳تسریع احقاق حقوق از دست رفته
۳۸. مَن هُوَ شَدیٖدُ الْعِقٰابِآن که اوست کیفر سخت۶۲۳نزول کیفر و عقوبت بر دشمن و دادخواهی از دشمن
۳۹. مَنْ عِنْدهُ حُسْنُ الثَّوٰابِآن که نزد اوست پاداش نیکو۸۸۸آن که نزد اوست پاداش نیکو
۴۰. مَنْ عِنْدهُ اُمُّ الْکِتٰابِآن که نزد اوست دفتر کل ( اصل کتاب )۷۲۵یافتن اشراف معنوی و ترمیم نامه اعمال آخرتی
۴۱. حَنّٰانُپُر مهر، بسیار بخشاینده۱۰۹لطافت روح
۴۲. مَنّٰانُپُر بخشش، بسیار منّت گذارنده۱۴۱پُر بخشش، بسیار منّت گذارنده
۴۳. دَیّٰانُجزا دهنده، پاداش دهنده۶۵توفیق به کارهای صواب،‌ امداد گرفتن از غیب
۴۴. بُرْهٰانُحجت و دلیل روشن۲۵۸استجابت دعا و حصول مقصود، اثبات حق
۴۵. سُلْطٰانُفرمانروا، پادشاه۱۵۰فرمانروا، پادشاه
۴۶. رِضْوٰانُخشنودی۱۰۵۷رضایت حق از بنده
۴۷. غُفْرٰانُآمرزش، بخشنده گناهان۱۳۳۱محو خطیئات و پاک شدن گناهان
۴۸. سُبْحٰانُپاک و منزّه، منزّه از هر نقص و بدی۱۲۱تسبیح ذات حق و پاک دانستن او از هر آلایشی
۴۹. مُسْتَعٰانُیاری جسته شده، به یاری خواسته شده۶۲۱امداد گرفتن از خداوند در امور دنیوی و اخروی
۵۰. ذَالْمَنِّ وَ الْبَیٰانِصاحب منّت و بیان، دارای بخشش و نطق۱۹۰احسان و نیکی در گفتار
۵۱. مَنْ تَوٰاضَعَ کُلُّ شَیءٍ لِعَظَمَتِهٖآن که فروتنی می‌کنند همه چیز بر بزرگواری‌اش۳۱۷۲نرم شدن دل‌ها، فروتنی در مقابل دیگران، کم شدن ترس در برابر ظالمان و ستمگران
۵۲. مَنْ اسْتَسْلَمَ کُلَّ شَیءٍ لِقُدْرَتِهِآن که تسلیم است هر چیز بر توانایی‌اش (شکوهش)۱۷۸۰تسلیم شدن در برابر حق و مغلوب دشمن
۵۳. مَنْ ذَلَّ کُلُّ شَیءٍ لِعِزَّتِهٖآن که در برابر عزّتش همه چیز خوار است۱۶۹۲رام و ذلیل کردن زورگو و ظالم
۵۴. مَنْ خَضَعَ کُلُّ شَیءٍ لِهَیْبَتِهٖآن که فروتن است هر چیز در برابر شکوهش (هیبتش)۲۳۷۲آن که فروتن است هر چیز در برابر شکوهش (هیبتش
۵۵. مَنْ انْقٰادَ کُلُّ شَیءٍ مِنْ خَشْیَتِهٖآن که فرمان برد همه چیز از ترسش۱۶۱۱تسلیم شدن آدم بی‌پروا، ترس از حق
۵۶. مَنْ تَشَقَّقَتِ الجِبٰالُ مِنْ مَخٰافَتِهٖآن که شکافته شد کوه‌ها از ترسش (بیمش)۲۶۷۳در هم شکستن نفس امّاره،‌ در هم شکستن گروه ظالمان و ستمگران
۵۷. مَنْ قٰامَتِ السَّمٰوٰاتُ بِاَمْرِهٖآن که بر پاست آسمان‌ها به امرش (فرمانش)۱۴۱۷تقویت اراده و استدامت در کارها و پایداری در منصب
۵۸. مَنْ اسْتَقَرَّتِ الاَرْضُونَ بِاِذْنِهٖآن که پایدار است زمین‌ها به دستورش۳۰۹۷حفظ زمین و زراعت از آفات
۵۹. مَنْ یُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهٖآن که تسبیح گوید رعد به ستایشش۵۳۴میل نفوس مضطرب به ذکر حق از خاصیت اسم محمود است.
۶۰. مَنْ لٰا یَعْتَدیٖ عَلیٰ اَهْلِ مَمْلَکَتِهٖآن که تجاوز نمی‌کند به اهل مملکتش۱۱۸۶تعدیل و مساوات به خلق، برای دفع شیطان و وساوس نفسانی
۶۱. غٰافِرَ الخَطٰایٰاآمرزنده خطاها، بخشنده گناهان۱۹۳۳بخشش گناه صغیره و کبیره
۶۲. کٰاشِفَ الْبَلاٰیٰارفع کننده بلاها، برطرف کننده گرفتاری‌ها۴۷۶نجات از مهالک و دفع غم و غصّه
۶۳. مُنْتَهَی الرَّجٰایٰانهایت امیدها۷۵۱اختتام کارها به صواب و خوشی
۶۴. مُجْزِلَ العَطٰایٰاشایان کننده عطاها، فراوان بخشنده۲۰۲طلب ازدیاد فضل و نعم الهی
۶۵. وٰاهِبَ الهَدٰایٰابخشنده هدایا۶۶ازدیاد مواهب عادی و معنوی، دفع فقر
۶۶. رٰازِقَ الْبَرٰایٰاروزی دهنده خلق (آفریدگان)۵۵۳رزق خود و خانواده، برکت در معاش و توسعه در امور معنوی و مادی
۶۷. قٰاضِیَ الْمَنٰایٰابرآرنده آرزوها۱۰۴۴حصول مقاصد و رفع حیرانی
۶۸. سٰامِعَ الشَّکٰایٰاشنوای شکایت‌ها، شنونده گله‌ها۵۳۴استجابت شکوه‌ها، برآورده شدن حاجات از گذشته
۶۹. بٰاعِثَ الْبَرٰایٰازنده کن مردم، برانگیزنده خلایق (آفریدگان)۸۱۸شکوفایی استعداد، عاقبت اخروی
۷۰. مُطْلِقَ الْاُسٰاریٰآزاد کننده اسیران۴۸۲نجات از اسارت اهل دنیا، آزادی محبوس
۷۱. ذَالْحَمْدِ وَ الثَّنٰاءِصاحب ستایش و سپاس۱۳۷۲تحمید خداوند،‌ تجلّی نعمت و افزایش آن
۷۲. ذَالْفَخْرِ وَ الْبَهٰاءِصاحب افتخار و خرّمی۱۶۵۷افتخار یابی به ترفیع مقامات، فتح و گشایش امور
۷۳. ذَالْمَجْدِ وَ السَّنٰاءِصاحب بزرگواری و والایی (فروغ)۹۲۷رفعت درجات دنیوی و اخروی
۷۴. ذَالْعَهْدِ وَ الْوَفٰاءِصاحب عهد و وفا، صاحب پیمان و نگهداری وفا۹۳۵استیفای وفای به عهد
۷۵. ذَالْعَفْوِ وَ الرِّضٰاءِصاحب گذشت و خشنودی۱۹۲۶راضی شدن با گذشت کردن از خطاکار
۷۶. ذَالْمَنِّ وَ الْعَطٰاءِ
[صٰاحِبَ الْمَنِّ وَ الْعَطٰاء]
صاحب منت و بخشش۹۳۹متصف شدن به بخشش ذاتی
۷۷. ذَالْفَصْلِ وَ الْقَضٰاءِدارای تمییز حق از باطل و داوری۱۸۷۰تمییز و تشخیص مرغوب از نامرغوب
۷۸. ذَالْعِزِّ وَ الْبَقٰاءِصاحب ارجمندی و پایداری۹۴۹طول عمر با شرافت،عزّت و سربلندی
۷۹. ذَالْجُودِ وَ السَّخٰاءِصاحب بخشش و جوانمردی۱۴۴۳متخلّق شدن به کرم و جود
۸۰. ذَالْاٰلاٰءِ وَ النَّعْمٰاءِصاحب نعمت‌های معنوی و مادی۹۶۲جذب نعمت‌های مادی و معنوی
۸۱. مٰانِعُبازدارنده از بدی، جلوگیری کننده۱۶۱رفع ناسازگاری (زوجین) دفع موانع دنیوی و اخروی
۸۲. دٰافِعُبازگرداننده، دورکننده بدی‌ها۱۵۵دفع ضرر
۸۳. رٰافِعُبلند آواز کننده، بالا برنده۳۵۱عزّت و توانگری، رفعت مقام
۸۴. صٰانِعُسازنده، آفریننده۲۱۱استوار ماندن صنایع و خلق اشیاء
۸۵. نٰافِعُسودبخش (رساننده)، سودمند۲۰۱منفعت مالی و توانگری
۸۶. سٰامِعُشنونده، شنوا۱۷۱استجابت دعا و بازشدن گوش برزخی
۸۷. جٰامِعُفراهم کننده، گردآورنده۱۱۴جمع دوستان، دفع تفرقه زن و مرد
۸۸. شٰافِعُشفاعت کننده۴۵۱فراهم شدن اسباب قبولی، مورد شفاعت واقع شدن
۸۹. وٰاسِعُگشاینده، پهناور۱۳۷رزق، زیادی عمر، قانع شدن و سهولت روزی
۹۰. مُوسِعُوسعت بخش، گشایش دهنده، گسترانده۱۷۶سعه صدر، گشایش امور، فتح باب
۹۱. صٰانِعَ کُلِّ مَصْنُوعٍسازنده تمام موجودات، سازنده هرچه ساخته شده۵۱۷ابداع صنعت و بنیاد نمودن کارخانه
۹۲. خٰالِقَ کُلِّ مَخْلُوقٍآفریننده (سازنده) تمام آفریده‌ها۱۵۵فرزند دار شدن،‌ تولید نسل و بهره بری و تکثیر دام
۹۳. رٰازِقَ کُلِّ مَرْزُوقٍروزی دهنده هر روزی خور۷۱۱دفع فقر و تنگدستی و گشایش روزی
۹۴. مٰالِکَ کُلِّ مَمْلُوکٍصاحب هر بنده۲۷۷تربیت نفوس و تکمیل عبودیّت
۹۵. کٰاشِفَ کُلِّ مَکْرُوبٍبردارنده تمام گرفتاری‌ها، برطرف کننده هر غم و اندوه۷۱۹دفع امواج بلا و مصیبت
۹۶. فٰارِجَ کُلِّ مَهْمُومٍگشایش دهنده هر اندوهگین۴۶۵رفع همّ و غم
۹۷. رٰاحِمَ کُلِّ مَرْحُومٍآمرزنده هر آمرزیده شده، ترحم کننده هر مهرجو۵۹۳ترحم به مظلوم و مستضعف، رفع ذلّت
۹۸. نٰاصِرَ کُلِّ مَخْذُولٍیاری کننده سرافکنده، یاور هر بی‌کس۱۷۶۷کمک و یاری برای از دست داده‌ها،پیروزمند از ورطه گرفتاری
۹۹. سٰاتِرَ کُلِّ مَعْیُوبٍپوشاننده هر عیب (نادرست)۸۳۹پرده پوشی عیوب، حفظ آبرو
۱۰۰. مَلْجَأ کُلِّ مَطْرُودٍپناه هر رانده شده (گریختگان)۳۸۳پناه دهنده رانده شدگان،رفع مسکنت و بی کسی
۱۰۱. عُدَّتیٖ عِنْدَ شِدَّتیٖذخیره‌ام (لوازم زندگیم) در سختی‌ام۱۳۲۲نیرو گرفتن و قوّت قلب،‌ پیروزی در تنگناها و حوادث
۱۰۲. رَجٰائیٖ عِنْدَ مُصیٖبَتیٖامیدم در گرفتاری‌ام۹۰۰گشایش اهل مصیبت
۱۰۳. مُونِسیٖ عِنْدَ وَحْشَتیٖهمدمم در ترسیدنم۱۰۱۴دفع ترس و خوف ، رفع و جبران بی کسی
۱۰۴. صٰاحِبیٖ عِنْدَ غُرْبَتیٖیارم (هم صحبتم) در دوری از وطنم۱۸۴۷همدم در غریبی، رفع غربت
۱۰۵. وَلِیّیٖ عِنْدَ نِعْمَتیٖسرپرستم در بهره‌وری‌ام۷۵۰تشکّر از ولیّ نعمت حقیقی، صاحب نعمت و ثروت شدن
۱۰۶. غِیٰاثیٖ عِنْدَ کُرْبَتیٖفریادرسم در غمزدگی (گرفتاری‌ام)۲۲۷۷برطرف شدن گرفتاری مادّی
۱۰۷. دَلیٖلیٖ عِنْدَ حِیْرَتیٖرهنمایم در سرگردانیم۸۳۶یافتن استاد و راهنما، هدایت یافتن و رفع جهل
۱۰۸. غَنٰائیٖ عِنْدَ افْتِقٰاریٖدارایی‌ام در تهیدستی (نداری‌ام)۱۹۸۷رفع درویشی و فقر
۱۰۹. مَلْجأیٖ عِنْدَ اضْطِرٰاریٖپناهگاهم در ناچاری‌ام (پریشانی‌ام)۱۴۲۹آرامش در هنگام پریشانی، رفع اضطراب و استرس
۱۱۰. مُعیٖنیٖ عِنْدَ مَفْزَعیٖکمک کارم در هراسم، پشتیبانم در پریشان حالی‌ام۵۱۱نجات از دلهره و ترس و تقویت روح
۱۱۱. عَلّٰامَ الْغُیُوبِبسیار دانای نهانی‌ها۱۱۹۰آگاه شدن به غیب و دانایی به مجهولات
۱۱۲. غَفّٰارَ الذُّنُوبِآمرزنده (بخشنده ) گناهان۲۰۷۰بخشش گناهان صغیره و کبیره
۱۱۳. سَتّٰارَ العُیُوبِپرده پوش ( پوشاننده ) عیب‌هاپرده پوش ( پوشاننده ) عیب‌ها۷۸۰حجاب و حفظ آبرو، مستور بودن از نگاه دشمنان
۱۱۴. کٰاشِفَ الْکُرُوبِبرطرف کننده غمزدگی‌ها (گرفتاری‌ها)۶۶۰رفع مشکلات خانوادگی و رفع مشکلاتی که به راحتی حل نمی‌شود
۱۱۵. مُقَلِبَ الْقُلُوبِزیر و رو کن (دگرگون کننده) دل‌ها۳۴۱تبدیل صفات و تبدیل به حال نیکو
۱۱۶. طَبیٖبَ الْقُلُوبِپزشک (طبیب) دل‌ها۱۹۲مداوای جسم و نفس،‌ شفای امراض نفسانی
۱۱۷. مُنَوِّرَ الْقُلُوبِروشنی بخش دل‌ها۴۶۵انرژی یافتن قلب، روشنایی دل
۱۱۸. اَنیٖسَ الْقُلُوبِمونس (همدم) دل‌ها۲۹۰یافتن همراز و رهایی از تنهایی
۱۱۹. مُفَرِّجَ الْهُمُومِگشاینده غم‌ها۴۴۵اختتام سختی‌ها، پایان یافتن گرفتاری‌ها
۱۲۰. مُنَفِسَ الْغُمُومِبرطرف کننده غم‌ها، رهاننده اندوه۱۱۴۷راه گشایی و یافتن روزنه، رهایی و آزادی فکر از همّ و غم
۱۲۱. جَلیٖلُوالا، بزرگوار و محترم۷۳هیبت و وقار، عزیز شدن نزد خدا و خلق
۱۲۲. جَمیٖلُزیبا، خوشگل۸۳ملاقات با انسان‌های پاک نهاد و دفع نقش مستهجن، زیبایی باطن
۱۲۳. وَکیٖلُکارگزار، نماینده، اختیاردار۶۶توکّل قلبی، کفایت مهمّات، دفع اضطرار
۱۲۴. کَفیٖلُسرپرست، عهده‌دار۱۴۰رزق، پیدا کردن سرپرست
۱۲۵. دَلیٖلُراهنما، راهنمایی کننده۷۴پیدا شدن اسباب برای رسیدن به مقصود
۱۲۶. قَبیٖلُپذیرنده، پیش خوانده، ضامن۱۴۲در معرض خوبان قرار گرفتن
۱۲۷. مُدیٖلُچرخاننده، بسیار راهنمایی کننده، گرداننده۸۴چرخش بی دردسر زندگی
۱۲۸. مُنیٖلُبه مقصود رساننده، بهره‌مند کننده۱۳۰دست یابی به اهداف
۱۲۹. مُقیٖلُدرگذرنده، نادیده گیرنده۱۸۰پشت پا زدن به کارهای ناپسند
۱۳۰. مُحیٖلُجابجا کننده، چاره کننده۸۸چاره سازی امور، تحوّل کارها به نحو احسن
۱۳۱. دَلیٖلَ الْمُتَحَیِّریٖنَراهنمای سرگردان‌ها۸۲۳تبدیل شک به یقین
۱۳۲. غَیٰاثَ الْمُسْتَغیٖثیٖنَدادرس استغاثه کننده‌ها۳۶۱۲استغاثه ملهوف و محزون
۱۳۳. صَریٖخَ الْمُسْتَصْرِخیٖنَدادرس شیون کنندگان (دادرس خواهان)۲۳۸۱اجابت دعای مادران جوان مرده و یتیمان بی باعث و مالباختگان
۱۳۴. جٰارَ الْمُسْتَجیٖریٖنَپناه پناه‌جویان۱۰۰۸برای مسکن و خانه
۱۳۵. اَمٰانَ اْلخٰائِفیٖنَآرامش و ایمنی ترسویان (ترسندگان)۸۶۵رفع تزلزل و دلهره و اضطراب
۱۳۶. عَوْنَ الْمُؤمِنیٖنَیاور (کمک) مؤمنان۳۵۳توفیق کمک به عموم
۱۳۷. رٰاحِمَ الْمَسٰاکیٖنَمهرورز بر گدایان مهربانی کننده بر بیچارگان۴۶۱رفع درویشی و فقر
۱۳۸. مَلْجَأ الْعٰاصیٖنَپناهگاه گنه کاران۳۲۶توفیق حال و دعا برای گناهکاران در اماکن متبرکه
۱۳۹. غٰافِرَ الْمُذْنِبیٖنَآمرزنده گنه‌کاران۲۱۶۴رهایی از جهنّم
۱۴۰. مُجیٖبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرّیٖنَاجابت کننده دعای پریشان‌ها، پاسخ دهنده درخواست ناچاران۱۲۸۰اجابت دعای ناچاران و بیچارگان
۱۴۱. ذَالْجُودِ وَ الْاِحْسٰانِصاحب بخشش و نیکویی۹۰۲صاحب بخشش و نیکویی
۱۴۲. ذَالْفَضْلِ وَ الْاِمْتِنٰانِصاحب برتری و منّت پذیری۲۲۲۱روزی بی منّت
۱۴۳. ذَالْأمْنِ وَ الْأمٰانِصاحب امن و امان۹۵۲امنیّت و سلامتی
۱۴۴. ذَالْقُدْسِ وَ السُّبْحٰانِصاحب پاکیزگی و پاکی۱۰۵۴طهارت ظاهری و باطنی
۱۴۵. ذَالْحِکْمَةِ وَ الْبَیٰانِصاحب حکمت (کلام موافق حق و راستی) سخن آشکار و فصیح۹۰۴صواب در نطق و مصالح امور
۱۴۶. ذَالرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوٰانِصاحب مهر و رضایت دارای بخشش و خشنودی۲۰۷۹جلب قلوب
۱۴۷. ذَالْحِجَّةِ وَ الْبُرْهٰانِصاحب راهنما (نمودار) و دلیل قاطع۱۰۴۳پویایی عقل و رهایی از تخیّلات
۱۴۸. ذَالعَظَمَةِ وَ السُّلْطاٰنِصاحب بزرگواری و فرمانروایی۱۹۳۴ترفیع و مقام، استحکام در فرمانروایی
۱۴۹. ذَالْرَّافَةِ وَ الْمُسْتَعٰانِصاحب مهر و استعانت، دارای مهربانی و پشتیبانی۱۷۶۷کمک و مهربانی به اطرافیان
۱۵۰. ذَالْعَفْوِ وَ الغُفْرٰانِصاحب آمرزش و آمرزندگی۲۲۵۶حبط سیئات و محو کارهای زشت
۱۵۱. مَنْ هُوَ رَبُّ کُلِّ شَیءٍاوست پروردگار (پرورنده) هر چیز۴۸۳تنظیم و ترتیب امور، ذکر مبتدیان
۱۵۲. مَنْ هُوَ اِلٰهُ کُلِّ شَیءٍاوست معبود (خدای) هر چیز۴۹۷عبودیّت و تقرّب
۱۵۳. مَنْ هِوَ خٰالِقُ کُلِّ شَیءٍاوست آفریننده هر چیز۱۱۹۲ابداع بدون شراکت
۱۵۴. مَنْ هُوَ صٰانِعُ کُلِّ شَیءٍاوست سازنده هر چیز۶۷۳ساختن و پی ریزی امور مادّی
۱۵۵. مَنْ هُوَ قَبْلَ کُلِّ شَیءٍاوست پیش از هر چیز۵۹۴اعتماد بر گذشته خویش به خدا
۱۵۶. مَنْ هُوَ بَعْدُ کُلِّ شَیءٍاوست پس از هر چیز۵۳۸اعتماد بر آینده خویش به خدا
۱۵۷. مَنْ هُوَ فَوْقَ کُلِّ شَیءٍاوست بالای هرچیز۶۴۸ترقّی در معنویّات
۱۵۸. مَنْ هُوَ عٰالِمٌ بِکُلِّ شَیءٍاوست دانای هر چیز۶۰۵ازدیاد علم و درایت و دانش
۱۵۹. مَنْ هُوَ قٰادِرٌ عَلیٰ کُلِّ شَیءٍاوست توانا بر هر چیز۸۷۷پیشرفت با توانمندی
۱۶۰. مَنْ هُوَ یَبْقیٰ وَ یَفْنیٰ کُلِّ شَیءٍتنها اوست که می‌ماند و همه چیز فانی می‌شود۷۳۹فنا و بقاء بالله
۱۶۱. مُؤمِنُایمن کننده، امان دهنده۱۳۶دفع شرّ جن و انس و وسواس
۱۶۲. مُهَیْمِنُنگهبان، گواه۱۴۵صفای باطن و اطلاع بر اسرار
۱۶۳. مُکَوِّنُبود کننده، به وجود (پدید) آورنده۱۶۶پایه ریزی امور به خیر
۱۶۴. مُلَقِّنُتلقین کننده، زود دریابنده۲۲۰اجازه صاحب نَفس
۱۶۵. مُبَیِّنُآشکار کننده۱۰۲ظهور حقایق، واضح شدن خفایا
۱۶۶. مُهَوِّنُآسان کننده، آرامش دهنده۱۰۱تسهیل امور
۱۶۷. مُمَکِّنُامکان دهنده، پابرجا دارنده۱۵۰پابرجایی امور، رسیدن به جایگاه مطلوب
۱۶۸. مُزَیِّنُآرایش دهنده، آراسته کننده۱۰۷تجلیّه صفات
۱۶۹. مُعْلِنُاعلان کننده، ظاهر کننده۱۹۰آگاهی و الهام یافتن، یافتن و ظهور امور خفیّه
۱۷۰. مُقَسِّمُپخش کننده، تقسیم کننده۲۴۰توفیقات تقسیمات ارزاق مادّی و معنوی، رسیدن به کمال عدل و دادخواهی
۱۷۱. مَنْ هُوَ فیٖ مُلْکِهٖ مُقیٖمٌکسی که در ملک خود اقامت دارد، کسی که فرمانروائی‌اش ماندگار است۴۷۶عدم زوال دارایی، حفظ دولت و شکوه و دارایی
۱۷۲. مَنْ هُوَ فیٖ سُلْطاٰنِهٖ قَدیٖمٌکسی که در سلطنت خود دیرینه است آن که در قدرتش دیرینه است۵۰۰ابقای ولایت و حکومت
۱۷۳. مَنْ هُوَ فیٖ جَلاٰلِهٖ عَظیٖمٌکسی که در بزرگواری‌اش بزرگ است۱۲۸۰عزّت و عظمت یافتن و دست یابی به حشمت و جلالت
۱۷۴. مَنْ هُوَ عَلیٰ عِبٰادِهٖ رَحیٖمٌکسی که بر بندگانش مهربان است۵۵۱مهربان شدن به خلق، طلب رحمت الهی
۱۷۵. مَنْ هُوَ بِکُلِّ شَیءٍ عَلیٖمٌکسی که بر هر چیزی دانا است۶۱۳راه پیدا کردن به علوم، تجلّی علم و امور خفیّه
۱۷۶. مَنْ هُوَ بِمَنْ عَصاٰهُ حَلیٖمٌآن که به هر که نافرمانیش کند بردبار است۴۴۷بردباری در مقابل نافرمانان، حلم
۱۷۷. مَنْ هُوَ بِمَنْ رَجٰاهُ کَریٖمٌآن که او به هر که امیدش کند بخشنده است۶۷۲رغبت به کرامت حق تعالی
۱۷۸. مَنْ هُوَ فیٖ صُنْعِهٖ حَکیٖمٌآن که در آفرینشش دانشمند و صاحب حکمت است۴۸۴کار مستند و پی ریزی امور بدون خسارت
۱۷۹. مَنْ هُوَ فیٖ حِکْمَتِهٖ لَطیٖفٌکسی که در حکمتش باریک‌بین است۷۹۳اندیشه و دقّت در برنامه ریزی‌ها، فهم امور دقیق
۱۸۰. مَنْ هُوَ فیٖ لُطْفِهٖ قَدیٖمٌکسی که در مهربانی‌اش دیرینه است۴۶۹در معرض همیشگی عنایت قرار گرفتن
۱۸۱. مَنْ لٰا یُرْجیٰ اِلّٰا فَضْلُهُکسی که امید نشود جز به افزون بخشی او۱۲۹۱درآمد افزون و کارگشایی
۱۸۲. مَنْ لاٰ یُسْئَلُ اِلّٰا عَفْوُهُآن که درخواست نشود جز گذشت او۴۱۵گذشت و ترحّم، طلب عفو و بخشش از خداوند
۱۸۳. مَنْ لاٰ یُنْظَرُ اِلّٰا بِرُّهُکسی که انتظاری نبرند جز به احسان او، آنکه چشم داشت نشود جز نیکی او۱۵۲۰احسان خاصّ حق، رفع درخواست و استغنای از خلق
۱۸۴. مَنْ لاٰ یُخٰافُ اِلّٰا عَدْلُهُکسی که نترسند جز از عدل او۹۵۳تعدیل امور، رفع تلوّن
۱۸۵. مَنْ لاٰ یَدُومُ اِلّٰا مُلْکُهُکسی که پایدار نیست جز فرمانروایی او۳۰۸ابقای ملکیّت و ثبات مال و جاه
۱۸۶. مَنْ لاٰ سُلْطاٰنُ اِلّا سُلْطٰانُهُکسی که قدرت (سلطه‌ای) نیست جز قدرت او۴۵۸قدرت ظاهری
۱۸۷. مَنْ وَسَعَتْ کَلَّ شَیءٍ رَحْمَتُهُکسی که فراگرفته هر چیز را بخشش و احسان او۱۶۳۹گشایش قلبی و روحی
۱۸۸. مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُکسی که پیشی گرفته بخشش و احسانش بر خشم او۳۱۱۲اکتساب رحمت خاص، رفع غضب الهی
۱۸۹. مَنْ اَحٰاطَ بِکُلِّ شَیءٍ عِلْمُهُکسی که فراگرفته هر چیز را دانش او۵۲۶تسلّط و آگاهی بر امور
۱۹۰. مَنْ لَیْسَ اَحَدٌ مِثْلَهُکسی که احدی مانندش نیست۷۷۸وحدت و تنزیه
۱۹۱. فٰارِجَ الْهَمِّگشاینده اندوه، شاد کننده دل‌های اندوهناک۳۶۰برطرف شدن اندوه فرزندان و وابستگان نزدیک
۱۹۲. کٰاشِفَ الْغَمِّبرطرف کننده غصّه۱۴۷۲دفع غم دنیوی
۱۹۳. غٰافِرَ الذَّنْبِآمرزنده گناه۲۰۶۴آمرزش در ایّام خاص مانند شب قدر
۱۹۴. قٰابِلَ التَّوْبِپذیرنده بازگشت۵۷۲پذیرش بازگشت کنندگان، امید به بخشش گناه
۱۹۵. خٰالِقَ الْخَلْقِآفریننده آفریده۱۴۹۲اداره کردن و تربیت و تکثیر اولاد
۱۹۶. صٰادِقَ الْوَعْدِراست نوید۳۰۶راستی در وعده و صدق، رسیدن به درستی نویدها
۱۹۷. مَوْفِیَ الْعَهْدِوفا کننده به پیمان۲۴۶تعهّد به حقوق
۱۹۸. عٰالِمَ السِّرِدانای نهان (راز)۴۳۲کشف و اطّلاع بر اسرار
۱۹۹. فٰالِقَ الْحَبِّشکافنده دانه۲۵۲کشاورزی، کاشت و غرس
۲۰۰. رٰازِقَ الْاَنٰامِروزی ده مردم (مخلوقات)۴۳۱رزق کم زحمت
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

فرنود

عضو انجمن
اسماء اللهمعنیابجدخواص
۲۰۱. عَلِیُّوالا، بلند مرتبه۱۱۰صاحب آبرو شدن، بلندی قدر و منزلت
۲۰۲. وَفِیُّوفا کننده (به عهد)۹۶صاحب وفای به عهد شدن، پایداری در تعهدات
۲۰۳. غَنِیُّدارا، بی‌نیاز۱۰۶۰کثرت رزق، رفع فقر، نجات از قرض مندی، جلب ثروت
۲۰۴. مَلِیُّتوانا، توانگر۸۰توانایی دل، جلب ثروت
۲۰۵. حَفِیُّبسیار دانا، نوازش کننده۹۸ازدیاد نوازش گری نسبت به ارحام
۲۰۶. رَضِیُّپسندیده، خشنود۱۰۱۰کسب صفت رضا
۲۰۷. زَکِیُّپاکیزه و نیکو۳۷صفای فکر
۲۰۸. بَدِیُّبنا گذارنده، آفریننده۱۶شروع به کارهای مهم
۲۰۹. قَوِیُّنیرومند، نیرومند و توانا۱۱۶توانایی و قوّت،‌ دفع دشمن
۲۱۰. وَلِیُّدوستدار، سرپرست۴۶جذب دوستی صاحبان ولایت
۲۱۱. مَنْ اَظْهَرَ الْجَمیٖلَآن که آشکار گردانید زیبایی را۱۳۱۰زیبا شدن فرزند، نیکو شدن جمال، بروز زیبایی‌ها
۲۱۲. مَنْ سَتَرَ الْقَبیٖحَآن که بپوشد زشتی را۹۰۱حفظ آبرو
۲۱۳. مَنْ لَمْ یُؤاخِذْ بِالْجَریٖرَةِآن که بازخواست نمی‌کند به گناه۱۹۲۸درخواست چشم پوشی
۲۱۴. مَنْ لَمْ یَهْتِکِ السِّتْرَآن که ندرد (پاره نمی‌کند پرده کسی را)۱۲۸۶آبرو داری
۲۱۵. عَظیٖمَ الْعَفْوِبزرگ گذشت۱۲۰۷بسیار عفو شدن گناهان کبیره
۲۱۶. حَسَنَ التَّجٰاوُزِخوش درگذرنده، نیکو گذشت۵۶۶گذشت از خطای زیردستان
۲۱۷. ٰاسِعَ الْمَغْفِرَةِفراوان (پهناور) آمرزش۱۴۹۳نظر بلند به عنایات و رحمت حق
۲۱۸. بٰاسِطَ الْیَدَیْنِ بِالرَّحْمَةِگشاینده هر دو دست به بخشش و احسان۴۶۳گشایش در امور
۲۱۹. صٰاحِبَ کُلِّ نَجویٰهمراه هر راز، ملازم هر رازگویی۲۲۰سرّ نگهداری و حفظ راز
۲۲۰. مُنْتَهیٰ کُلِّ شَکْویٰنهایت هر شکایت (گلایه)۸۹۱رسیدن به حاجت و مقصود و برآورده شدن حاجت دردمندان
۲۲۱. ذَالنِّعْمَةِ السّٰابِغَةِصاحب نعمت فراوان(سرشار)۱۹۹۶تشکّر از نعمات الهی
۲۲۲. ذَالْرَّحْمَةِ الْوٰاسِعَةِصاحب بخشش و احسان بی‌پایان (پهناور)۱۱۵۸در کشتی فضل خدا قرار گرفتن
۲۲۳. ذَالمِنَّةِ السّٰابِقَةِصاحب منّت پیشین۱۰۲۶مهربانی به مخلوقات
۲۲۴. ذَالْحِکْمَةِ البٰالِغَةِصاحب حکمت رسا، صاحب حکمت بی‌انتها۱۸۷۴رسیدن به تشخیص و مصالح به حق
۲۲۵. ذَالْقُدْرَةِ الْکٰامِلَةِصاحب نیروی کامل، دارای توانایی بی‌عیب و نقص۱۱۶۸کسب قدرت بی عیب
۲۲۶. ذَالْحُجَّةِ الْقٰاطِعَةِصاحب دلیل قاطع (برّنده)۹۶۴قوی شدن در مباحث علمی و قاطعیت در حکم
۲۲۷. ذَالْکَرٰامَةِ الظّٰاهِرَةِدارای بزرگی آشکار (هویدا)۲۱۴۰خرق عادت
۲۲۸. ذَالْعِزَّةِ الدّٰائِمَةِصاحب عزّت (ارجمندی) همیشگی۹۰۴حفظ همیشگی آبرو
۲۲۹. ذَالْقُوَّةِ الْمَتیٖنَةِصاحب توان استوار، دارای نیروی محکم۱۳۷۸قوی شدن اراده
۲۳۰. ذَالْعَظَمَةِ الْمَنیٖعَةِصاحب بزرگی استوار و بلند۱۹۵۳صعود به مقامات
۲۳۱. بَدیٖعَ الْسَّمٰوٰاتِپدیدآورنده (آفریننده) آسمان‌ها۶۲۴شروع کارهای بلند
۲۳۲. ٰجاعِلَ الظُّلُمٰاتِقرار دهنده تاریکی‌ها۱۵.۶پرهیز از کدورات
۲۳۳. رٰاحِمَ الْعَبَرٰاتِترحّم کنند به اشک‌های روان۹۵۳رقّت قلب
۲۳۴. مُقیٖلَ الْعَثَرٰاتِنادیده گیرنده لغزش‌ها۱۳۸۲محو شدن ذنوب
۲۳۵. سٰاتِرَ الْعَوْرٰاتِپوشاننده جاهایی که باید پوشیده باشد۱۳۶۹حفظ آبرو
۲۳۶. مُحْیِیَ الْاَمْوٰاتِزنده کننده مرده‌ها۵۴۷احیای نفوس مرده
۲۳۷. مُنْزِلَ الآیٰاتِفرود آورنده نشانه‌های روشن۵۷۰ایمان و یقین
۲۳۸. مُضْعِفَ الْحَسَنٰاتِ رافزون کننده نیکی‌ها۱۵۴۰ازدیاد ثواب و پاداش
۲۳۹. مٰاحِیَ السَّیِّئٰاتِنابود کننده (از بین برنده) گناهان۵۶۲نابود کننده اعمال زشت، نابودی اخلاق مذمومه
۲۴۰. شَدیٖدَ النِّقَمٰاتِسخت انتقام کش، سخت گیرندهٔ کیفرهای بد۹۴۰زجر و عذاب بر دشمن خونخوار، دفع ظالم
۲۴۱. مُصَوِّرُنگارنده، صورتگر۳۳۶فرزند دار شدن و دیدن تصویرهای حقیقی
۲۴۲. مُقَدِّرُاندازه گیر، اندازه بخش۳۴۴حکمت و حسابگری
۲۴۳. مُدَبِّرُتدبیر کننده۲۴۶مدیریت و تدبیر امور
۲۴۴. مُطَهِّرُپاکیزه، پاک کننده۲۵۴رفع انجاس و زوال نجاسات
۲۴۵. مُنَوِّرُروشنی بخش، روشن کننده۲۹۶جهت نورانیّت و صفای باطن
۲۴۶. مُیَسِّرُهموار و آسان کننده۳۱۰سهل الامور شدن خواسته‌ها
۲۴۷. مُبَشِّرُمژده بخش، نوید دهنده۵۴۲رحمت و ظهور تجلیّات خاص
۲۴۸. مُنْذِرُترساننده، بیم دهنده۹۹۰رفع بی حیایی
۲۴۹. مُقَدِّمُپیشی گیرنده، پیش فرستنده۱۸۴به صواب شدن کارهای بعد
۲۵۰. مُؤَخِّرُعقب انداز، به پایان رساننده۸۴۶طول عمر و اجابت دعا
 

فرنود

عضو انجمن
اسماء اللهمعنیابجدخواص
۲۵۱. رَبَّ الْبَیْتِ الْحَرٰامِپروردگار خانه محترم (کعبه)۹۲۵زیارت خانهٔ خدا
۲۵۲. رَبَّ الشَّهْرِ الْحَرٰامِپروردگار ماه محترم (الحرام)۱۰۱۸رفع خصومت و استفاده از ماه‌ها
۲۵۳. رَبَّ الْبَلَدِ الْحَرٰامِپروردگار شهر محترم(مکه)۵۴۹امنیّت در شهر و روستا
۲۵۴. رَبَّ الرُّکْنِ وَ الْمَقٰامِپروردگار رکن و مقام۷۲۱تسلیم و یافتن مقامات
۲۵۵. رَبَّ الْمَشْعَرِ الْحَرٰامِپروردگار مشعر محترم۱۱۲۳توفیق درک و فهم امور
۲۵۶. رَبَّ الْمَسْجِدَ الْحَرٰامِپروردگار مسجد محترم۶۲۰توفیق اماکن متبرّکه
۲۵۷. رَبَّ الْحَلِّ وَ الْحَرٰامِپروردگار حلال و حرام۵۵۷کسب علم شریعت
۲۵۸. رَبَّ النِّورِ وَ الظَّلاٰمِپروردگار روشنی و تاریکی۱۳۹۷برای تمییز نور از ظلمت و تشخیص حق از باطل
۲۵۹. رَبَّ التَّحِیَّةِ وَ السَّلاٰمِپروردگار تحیّت و درود۸۲۴سلامتی و تحیّت
۲۶۰. رَبَّ الْقُدْرَةِ فِی الْاَنٰامِپروردگار نیرو در بشر۷۵۵قوّت جسمانی، تقویت جسم و روح
۲۶۱. اَحْکَمِ الْحٰاکِمیٖنَبزرگ حکم فرمایان، داورترین داوران۲۴۰دادرسی حقوق مظلوم
۲۶۲. اَعْدَلَ العٰادِلیٖنَدادگرترین دادگران، عادل‌تر عادلان۳۰۱تحقق دادگری
۲۶۳. اَصْدَقَ الصّٰادِقیٖنَراستگوترین راستگویان۴۸۱زبان صدق و راستگویی
۲۶۴. اَطْهَرَ الطّٰاهِریٖنَپاک‌تر پاکان، پاکیزه‌ترین پاکیزگان۵۲۱طهارت روح، تزکیه روح
۲۶۵. اَحْسَنَ الْخٰالِقیٖنَنیکوتر(خوب‌تر) آفرینندگان۹۴۱حسن ظنّ به خالق، نیکو شدن طفل
۲۶۶. اَسْرَعَ الْحٰاسِبیٖنَسریع‌تر حسابگران، زودرس‌ترین حسابگران۴۹۳تسریع در حسابرسی متجاوزین
۲۶۷. اَسْمَعَ السّٰامِعیٖنَشنواترین شنوایان (شنوندگان)۴۳۳شنوایی و اجابت حاجت
۲۶۸. اَبْصَرَ النّٰاظِریٖنَبیناترین بینایان۱۵۳۵باز شدن چشم برزخی، روشنایی ذهن و بصیرت یافتن
۲۶۹. اَشْفَعَ الشّٰافِعیٖنَشفیع‌ترین شفاعت کنندگان۹۹۳آماده کردن اسباب به خیر، تسهیل امور
۲۷۰. اَکْرَمَ الْاَکْرَمیٖنَگرامی‌دارترین گرامی‌داران۶۱۳بلندی مرتبه و کرامت نفس
۲۷۱. عِمٰادَ مَنْ لٰا عِمٰادَ لَهُپشتوانه آن که پشتوانه‌ای برای او نیست۳۸۶توکّل
۲۷۲. سَنَدَ مَنْ لاٰ سَنَدَ لَهُتکیه گاه آن که تکیه گاهی برای او نیست۳۸۴رفع موانع
۲۷۳. ذُخْرَ مَنْ لٰا ذُخْرَ لَهُذخیره کسی که ذخیره ندارد، اندوخته آن که اندوخته‌ای برای او نیست۳۱۵۶چاره فقر و نداری
۲۷۴. حِرْزَ مَنْ لٰا حِرْزَ لَهُپناه‌گاه آن که پناهگاهی برای او نیست۵۸۶حفظ از بلاها
۲۷۵. غِیٰاثَ مَنْ لٰا غِیٰاثَ لَهُدادرس آن که دادرسی ندارد، فریادرس آن که فریادرسی برای او نیست۳۱۷۸طلب فریادرس در مشکلات
۲۷۶. فَخْرَ مَنْ لاٰ فَخْرَ لَهُافتخار آن که افتخاری ندارد، بالیدن آن که بالیدنی برای او نیست۱۹۱۶ترفیع مقام
۲۷۷. عِزَّ مَنْ لاٰ عِزَّ لَهُعزّت آن که عزّتی ندارد، ارجمندی آن که ارجمندی برای او نیست۳۱۰کسب عزّت
۲۷۸. مُعیٖنَ مَنْ لاٰ مُعیٖنَ لَهُکمک آن که کمکی ندارد، یاری کننده آن که یاری کننده‌ای برای او نیست۴۹۶کمک در حوادث تلخ
۲۷۹. اَنیٖسَ مَنْ لاٰ اَنیٖسَ لَهُهم صحبت آن که هم صحبتی برای او نیست۳۹۸انس به حق و مصاحب مأنوس
۲۸۰. اَمٰانَ مَنْ لاٰ اَمٰانَ لَهُایمنی آن که ایمنی ندارد۳۴۰امنیّت و حفظ از بلاها
۲۸۱.عٰاصِمُنگهدار، نگهدارنده۲۱۰محفوظ بودن و تحت حرز الهی قرار گرفتن
۲۸۲. قٰائِمُپابرجا، ایستاده۱۵۱تقویت اراده
۲۸۳. دٰائِمُجاوید، باقی، پایدار۵۵عدم تلوّن و تزلزل
۲۸۴. رٰاحِمُمهرورز، مهربان۲۴۹خوش دلی و نیک طینتی، رأفت و مهربانی
۲۸۵. سٰالِمُبی‌عیب، تندرست۱۳۱صحّت جسم و روح؛ ایمنی از آفت و بلا
۲۸۶. حٰاکِمُفرمان دهنده، داور۸۹تسلّط بر نفس، تسلّط بر امور
۲۸۷. عٰالِمُدانا، دانشمند۱۴۱افزایش علم و آگاهی
۲۸۸. قٰاسِمُپخش کننده، قسمت کننده۲۰۱توفیق به یافتن خوش اقبالی و قسمت
۲۸۹. قٰابِضُگیرنده، تنگ کننده۹۰۳در هم شکستن خصم و سرکوبی دشمن، تعدیل افزایش سرور
۲۹۰. بٰاسِطُگشاینده، گشایش دهنده۷۲وسعت رزق، گشایش در امور، خوش دلی، تعدیل افزایش قبض
۲۹۱. عٰاصِمَ مَنِ اسْتَعْصَمَهُنگهدار هر که نگهداری از او جوید، نگهدارنده گناه آن که طلب حفاظت از گناه از او کند۹۵۷حفظ زن و فرزند
۲۹۲. رٰاحِمَ مَنِ اسْتَرْحَمَهُمهربان به هر که از او مهر خواهد۱۰۵۳دل رحمی و نیک سیرت بودن
۲۹۳. غٰافِرَ مَنِ اسْتَغْفِرَهُآمرزنده هر که از او آمرزش جوید۳۱۱۷مناسب شبهای قدر
۲۹۴. نٰاصِرَ مَنِ اسْتَنْصَرَهُیاری کننده هر که از او یاری طلبد۱۲۳۷طلب نصرت در زندگی
۲۹۵. حٰافِظَ مَنِ اسْتَحْفَظَهُنگهدار هر که از او نگهداری خواهد۲۵۳۳حفظ و ایمنی خود و خانواده
۲۹۶. مُکِرَمَ مَنِ اسْتَکْرَمَهُگرامی دارنده آن که از او طلب گرامی‌داشت کند۱۱۱۶جهت رفعت و عزّت و عدم خواری
۲۹۷. مُرْشِدَ مَنِ اسْتَرْشَدَهُراهنمای آن که از او طلب راهنمایی کند۱۶۰۴طلب استاد حقیقی
۲۹۸. صَریٖخَ مَنْ اسْتَصْرَخَهُدادرس آن که از او طلب دادرسی کند۲۳۴۶فرج خواهی زندانی و اسیر
۲۹۹. مُعیٖنَ مَنْ اسْتَعٰانَهُکمک هر که از او کمک جوید، پشتیبان آن که از او طلب پشتیبانی کند۸۴۷طلب یاری و کمک خواهی، قوّت پیرمرد و پیرزن که کسی را ندارند
۳۰۰. مُغیٖثَ مَنْ اسْتَغٰاثَهُفریادرس آن که از اوطلب فریادرسی کند۳۶۰۷نجات از درماندگی‌های زندگی
 

فرنود

عضو انجمن
اسماء اللهمعنیابجدخواص
۳۰۰. مُغیٖثَ مَنْ اسْتَغٰاثَهُفریادرس آن که از اوطلب فریادرسی کند۳۶۰۷نجات از درماندگی‌های زندگی
۳۰۱. عَزیٖزاً لاٰ یُضٰامُعزیزی که به او ستم نشود، ارجمندی که خوار گریده نمی‌شود۹۷۷عزّت دائمی و رفعت مقام
۳۰۲. لَطیٖفاً‌ لاٰ یُرٰامُلطیفی که چشم انداز نگردد، مهربانی که فراگرفته نمی‌شود۳۱۲لطافت نفس
۳۰۳. قَیُّوماً لاٰ یَنٰامُپاینده‌ای که خواب ندارد۲۸۹دوام نفس به نورانیّت
۳۰۴. دٰائِماً لاٰ یَفُوتُهمیشگی‌ای که از دست نرود، پاینده‌ای که نابود نشود۵۸۳باقی ماندن نعمت‌ها و عدم زوال آن
۳۰۵. حَیاً لاٰ یَمُوتُزنده‌ای که هرگز نمیرد (از بین نمی‌رود)۵۰۶جهت زنده ماندن قلب ظاهری و باطنی
۳۰۶. مَلِکاً لاٰ یَزُولُسلطانی که زوال ندارد، فرمان روایی که از بین نرود۱۷۵پایداری ملکات نفسانی ممدوح
۳۰۷. بٰاقِیاً لاٰ یَفْنیٰماندگاری که فانی نشود، پایداری که نابود نمی‌شود۲۹۵بقای نفس رحمانی
۳۰۸. عٰالِماً لاٰ یَجْهَلُدانایی که نادان (نمی‌شود)۲۲۱تقویت حافظه
۳۰۹. صَمَداً لاٰ یُطْعَمُبی‌نیازی که خوراک نخواهد، بی‌نیازی که غذا خورانده نمی‌شود۲۹۵ریاضت جوع
۳۱۰. قَوِیّاً لاٰ یَضْعُفُتوانایی که سست نمی‌شود، نیرومندی که ناتوان نمی‌گردد۱۱۰۸تقویت اراده، تقویت قوا
۳۱۱. اَحَدُیگانه، یک۱۳انقطاع از خلق و کثرت، جلای قلب، توحید ذاتی
۳۱۲. وٰاحِدُیکی، یکتا۱۹انس، صحّت مرض، دفع وحشت و توّهمات
۳۱۳. شٰاهِدُحاضر، گواه۳۱۰تصدیق گواه درستکار
۳۱۴. مٰاجِدُبزرگوار، پُر آوازکننده۴۸سلوک، گشایش باطنی، بیرون رفتن از طبیعت، شهرت و آبرو
۳۱۵. حٰامِدُستوده کننده، ستاینده۵۳تحمید و ستایش حق
۳۱۶. رٰاشِدُراهنما۵۰۵استاد و پیر راه
۳۱۷. بٰاعِثُبرانگیزنده، فرستنده۵۷۳کارهای بنیادی
۳۱۸. وٰارِثُارث برنده، میراث‌بر۷۰۷بقای ذریّه، حفظ جنین از سقط شدن، ایمنی از وحشت
۳۱۹. ضٰارُّزیان بخش۱۰۰۱نجات از خواری و دفع مضرّات، آسیب رساندن به دشمن
۳۲۰. نٰافِعُسودبخش، سودمند، سود رسان۲۰۱منفعت مالی و توانگری، حفظ منافع
۳۲۱. اَعْظَمَ مِنْ کُلِّ عَظیٖمٍبزرگ‌تر از هر بزرگی۲۱۷۱طیّ منازل معنوی، دست یابی به چیزهای بزرگ، عظمت و عزّت و توانگری
۳۲۲. اَکْرَمَ مِنْ کُلِّ کَریٖمٍجوان مردتر از هر بخشنده۶۷۱مکرّم شدن نفس، متّصف شدن به صفت بخشش
۳۲۳. اَرْحَمَ مِنْ کُلِّ رَحیٖمٍمهربان‌تر از هر مهربان۶۴۷مهربانی خاص به بندگان، عطوفت و رأفت خلق
۳۲۴. اَعْلَمَ مِنْ کُلِّ عَلیٖمٍداناتر از هر دانا۴۳۱افزایش علوم
۳۲۵. اَحْکَمَ مِنْ کُلِّ حَکیٖمٍدانشمندتر از هر دانشمند۲۸۷دقّت عقلی و فکری
۳۲۶. اَقْدَمَ مِنْ کُلِّ قَدیٖمٍدیرینه‌تر (جلوتر) از هر دیرینه‌ای۴۳۹ماندن با حقیقت نفس
۳۲۷. اَکْبَرَ مِنْ کُلِّ کَبیٖرٍبزرگ‌تر از هر بزرگ۵۹۵ترقّی به درجات بالاتر، فرمانروایی و بزرگی
۳۲۸. اَلْطَفَ مِنْ کُلِّ لَطیٖفٍمهربان (دل‌سوزتر) از هر دل سوز۳۸۹لطیف شدن نفس، طلب ترحّم الهی
۳۲۹. اَجَلَّ مِنْ کُلِّ جَلیٖلٍوالاتر از هر والا، برجسته‌تر از هر برجسته۲۴۷ترفیع مقامات
۳۳۰. اَعَزَّ مِنْ کُلِّ عَزیٖزٍگرانمایه‌تر از هر گرانمایه، ارجمندتر از هر ارجمندی۳۱۲تحت پوشش عزّت دو دنیا قرار گرفتن
۳۳۱. کَریٖمَ الصَّفْحِبخشنده با گذشت۴۷۹توفیق گذشت از زیردستان
۳۳۲. عظیم المنّبزرگ با منّت۱۱۴۱ازدیاد الطاف و نعمت‌های روزمره، افزایش برکت
۳۳۳. کَثیٖرَ الْخَیْرِبسیار با خیر، پر ز نیکی۱۵۷۱ترغیب به نیکی و نیکوکاری
۳۳۴. قَدیٖمَ الْفَضْلِدیرینه افزون بخش۱۰۹۵ابقای فضل و لطف
۳۳۵. دٰائِمَ اللُطْفِهمیشه مهربان۲۰۵نوازش و مهربانی نسبت به زیردستان
۳۳۶. لَطیٖفَ الصُّنْعِدقیق در صنعت، خوش قالب در صنعت۳۷۰آرایش و آراستن کارهای خوب
۳۳۷. مُنَفِّسَ الْکَرْبِرفع کننده گرفتاری‌ها، زداینده غم و اندوه۴۸۳دفع همّ و غم
۳۳۸. کٰاشِفَ الضُرِّبرطرف کننده زیان‌ها (ضررها)۱۴۳۲رفع ضررهای دور و نزدیک
۳۳۹. مٰالِکَ الْمُلْکِصاحب فرمانروایی۲۱۲حاکمیّت و فرمانروایی، ازدیاد خدم و حشم
۳۴۰. قٰاضِیَ الْحَقِداوری کننده از روی حق و راستی۱۰۵۰عدالت ورزیدن و به حق رسیدن
۳۴۱. مَنْ هُوَ فٖی عَهْدِهٖ وَفِیٌّآن که در پیمانش وفا کننده است۳۷۱عدم شکستن تعهدات
۳۴۲. مَنْ هُوَ فیٖ وَفٰائِهٖ قَویٌّآن که در وفایش نیرومند است۴۰۹وفا داری به تعهدات الهی
۳۴۳. مَنْ هُوَ فیٖ قُوَّتِهٖ عَلِیٌّآن که در نیروی خود بلند مقام (والا) است۸۱۲توفیق توانایی خاص، توانمندی در عزّت یافتن
۳۴۴. مَنْ هُوَ فیٖ عُلُوِّهٖ قَریٖبٌآن که در والایی‌اش نزدیک است۶۱۴به مقام مقرّبین رسیدن، ترفیع مقام و ترقّی کردن
۳۴۵. مَنْ هُوَ فیٖ قُرْبِهٖ لَطیٖفٌآن که در نزدیکی‌اش مهربان است۶۲۷نزدیک شدن به صفات جمالی
۳۴۶. مَنْ هُوَ فیٖ لُطْفِهٖ شَریٖفٌآن که در دلسوزی‌اش گرامی است۹۰۵ارج نهادن و دلسوزی نسبت به خلق
۳۴۷. مَنْ هُوَ فیٖ شَرَفِهٖ عَزیٖزٌآن که در گرامی‌اش ارجمند است۸۷۰اشراف به کارهای عزّت آور، ترفیع عزّت و جلالت
۳۴۸. مَنْ هُوَ فیٖ عِزِّهٖ عَظیٖمٌآن که در ارجمندی‌اش بزرگ است۱۲۹۳رسیدن به بزرگی ممدوح، عظمت یافتن
۳۴۹. مَنْ هُوَ فیٖ عَظَمَتِهٖ مَجیٖدٌآن که در بزرگی‌اش بلند پایه است۱۶۶۳حفظ و بقای عزّت و آبرو
۳۵۰. مَنْ هُوَ فیٖ مَجْدِهٖ حَمیٖدٌآن که در بزرگواری‌اش ستوده است۳۰۵مورد ستایش قرار گرفتن
 

فرنود

عضو انجمن
اسماء اللهمعنیابجدخواص
۳۵۱. کٰافیٖکفایت کننده، بسنده۱۱۱کفایت مهمّات و دفع شرّ اعداء
۳۵۲. شٰافیٖبهبود کننده، تندرستی بخش۳۹۱دفع سموم و شفای امراض ظاهری و باطنی، صحّت تندرستی
۳۵۳. وٰافیٖوفادار، تمام و کامل۹۷رسیدن به وعده‌های الهی، وفاداری در تعهدات
۳۵۴. مُعٰافیٖعفو کننده، بهبودی دهنده۲۰۱سلامت و عافیت، معفوّ شدن از صاحب قدرت
۳۵۵. هٰادیٖراهنما، هدایت کننده۲۰استاد راه ، پیدا شدن راهنما و نجات از گمراهی، هدایت علمی و فکری
۳۵۶. دٰاعیٖدعوت کننده، خواننده به سوی خود۸۵تبلیغ حقایق دین،‌ دعوت به سوی حق
۳۵۷. قٰاضیٖقضاوت کننده، برآورنده حاجت۹۱۱قضاوت به حق، دادرسی‌ها
۳۵۸. رٰاضیٖخشنود شونده۱۰۱۱رسیدن به مقام رضا
۳۵۹. عٰالیٖبلند مرتبه، والا، برفراز۱۱۱علوّ درجات معنوی، ترقّی و ترفیع مقام
۳۶۰. بٰاقیٖپاینده، ماندگار۱۱۳طول عمر،‌ بقای اولاد، استحکام امور و عمل مقبول
۳۶۱. مَنْ کُلُّ شَیءٍ خٰاضِعٌ لَهُآن که هر چیز فروتن است بر وی۱۹۵۶خضوع ظاهری و باطنی، انکسار قلبی
۳۶۲. مَنْ کُلُّ شَیءٍ خٰاشِعٌ لَهُکسی که هرچیز فرمان‌بردار است بر وی۱۴۵۶خشوع نفس
۳۶۳. مَنْ کُلُّ شَیءٍ کٰائِنٌ لَهُآن که هر چیز بودنی است بر وی۵۶۶تملیک اخص
۳۶۴. مَنْ کُلُّ شَیءٍ مَوْجُودٌ بِهآن که هر چیزی هست با او۵۱۶ارتباط خفی، تصرفات غیبی
۳۶۵. مَنْ کُلُّ شَیءٍ مُنیٖبٌ اِلَیْهِآن که هر چیزی بازگشت کننده است به سوی وی۵۹۸تفویض امور و واگذاری کارها
۳۶۶. مَنْ کُلُّ شَیءٍ خٰائِفٌ مِنْهُکسی که هر چیزی ترسان است از وی۱۲۳۶خوف و خشیت از حق
۳۶۷. مَنْ کُلُّ شَیءٍ قٰائِمٌ بِهٖآن که همه چیز پایدار به اوست۶۰۸اعتماد و تکیه بر حق، استواری در امور
۳۶۸. مَنْ کُلُّ شَیءٍ صٰائِرٌ اِلَیْهآن که هرچیزی گردنده است به سوی او۷۹۷بازگشت از مسافرت‌ها،توکّل در سفر
۳۶۹. مَنْ کُلُّ شَیءٍ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهٖکسی که هر چیزی تسبیح می‌گوید به ستایش وی۵۸۹تسبیحات قبل از طلوع شمس و قبل از غروب
۳۷۰. مَنْ کُلُّ شَیءٍ هٰالِکٌ اِلّا وَجْهَهُآن که هر چیزی هلاک شونده است جز ذات وی۵۵۷فنای فی الله و محو شدن در خدا
۳۷۱. مَنْ لاٰ مَفَرَّ اِلاّ اِلَیْهِآن که نیست گریزگاه جز به سوی او۵۱۹بازگشت فرزند به والدین، بازگشت عبد به مولا
۳۷۲. مَنْ لاٰ مَفْزَعَ اِلّا اِلَیْهآن که نیست پناهگاهی جز به سویش۳۹۶به دست آوردن تکیه گاه حقیقی
۳۷۳. مَنْ لاٰ مَقْصَدَ اِلّا اِلَیهِکسی که نیست مقصد (آهنگی) جز به سویش۴۳۳رسیدن به مقاصد معنوی
۳۷۴. مَنْ لاٰ مَنْجٰا مِنْهُ اِلّا اِلَیْهِآن که نیست جای رهایی جز به سوی او۳۸۸نجات از دریای موّاج دنیا
۳۷۵. مَنْ لاٰ یُرْغَبُ اِلّاٰ اِلَیْهِکسی که اشتیاق (میل) نشود جز به سویش۱۴۱۱میل به معانی و ملکوت
۳۷۶. مَنْ لاٰ حَوْلَ وَ لاٰ قُوَّةَ اِلّا بِهٖآن که نیست جنبشی و نه نیرویی جز به یاری او۳۵۲ازدیاد قوای ظاهری و باطنی
۳۷۷. مَنْ لاٰ یُسْتَعٰانُ اِلّاٰ بِهٖآن که کمک خواسته نشود جز به او۷۵۱استعانت در رفع صفات رذیله
۳۷۸. مَنْ لاٰ یُتَوَکِّلُ اِلّاٰ عَلَیْهِکسی که توکّل (تکیه و اعتماد) نشود جز بر او۷۳۴ازدیاد صفت توکّل
۳۷۹. مَنْ لاٰ یُرْجیٰ اِلّاٰ هُوَآن که امیدی نیست جز به او۳۸۷زیاد شدن امید به حق، ترک امید از غیر حق
۳۸۰. مَنْ لاٰ یُعْبَدُ اِلّاٰ هُوَکسی که پرستش نشود جز او۲۵۰عبودیت و بندگی محض و دفع شرک خفی
۳۸۱. خَیْرَ الْمَرْهُوبیٖنَبهترین ترسناک، بهترین ترسیده شدگان۱۱۵۴تعدیل خوف افراد ترسو
۳۸۲. خَیْرَ الْمَرْغُوبیٖنَبهترین میل شدگان (رغبت خیز)۲۱۴۹میل و رغبت به مناجات و دعا، رفع ناامیدی از حق
۳۸۳. خَیْرَ الْمَطْلُوبیٖنَبهترین خواسته (جویا) شدگان۹۸۸طلب مطلوب
۳۸۴. خَیْرَ الْمَسْئُولیٖنَبهترین درخواست شده۱۰۳۸مراجعات به حق و صواب، اجابت دعوات
۳۸۵. خَیْرَ الْمَقْصُودیٖنَبهترین قصد شدگان۱۱۴۱رسیدن به حوایج و مقاصد
۳۸۶. خَیْرَ الْمَذْکُوریٖنَبهترین یاد شدگان۱۸۶۷ابقای ذکر در دل
۳۸۷. خَیْرَ الْمَشْکُوریٖنَبهترین شکرگزاری شده (ستوده شدگان)۱۴۶۷متذکّر شدن در سپاسگزاری از حق، ازدیاد نعمت
۳۸۸. خَیْرَ الْمَحْبُوبیٖنَبهترین دوست داشته شدگان۹۵۹جذب معبود و معشوق،‌ در محبّت الهی
۳۸۹. خَیْرَ الْمَدْعُوّیٖنَبهترین خوانده شدگان۱۰۲۱دعا و ثنا و زیارت، اجابت دعا
۳۹۰. خَیْرَ المُسْتَأنِسیٖنَخَیْرَ المُسْتَأنِسیٖنَ۱۵۱۲نزدیکی به مونس خوب
۳۹۱. غٰافِرُآمرزنده، بخشاینده گناه۱۲۸۱محو شدن گناهان
۳۹۲. سٰاتِرُپرده پوش، پوشاننده۶۶۱کسب صفت حیا و حفظ آبرو
۳۹۳. قٰادِرُتوانا، نیرومند۳۰۵انرژی گرفتن برای بندگی، دفع بدها و غلبه بر دشمن
۳۹۴. قٰاهِرُقهرکننده، غلبه کننده۳۰۶بیرون رفتن دوستی دنیا، غلبه بر دشمن
۳۹۵. فٰاطِرُآفریننده، شکافنده۲۹۰پیشرفت مهمّات
۳۹۶. کٰاسِرُشکننده، خورد کننده۲۸۱دفع دشمنی، کوفتن بت نفس و انکسار قلبی
۳۹۷. جٰابِرُتلافی کننده، بست و بندکننده۲۰۶مداوا و نرم کننده اعمال گذشته،‌ جبران مافات
۳۹۸. ذٰاکِرُیاد کننده، به یاد آورنده۹۲۱ازدیاد یاد حق در نفس
۳۹۹. نٰاظِرُنظاره کننده، بیننده۱۱۵۱مراقبه
۴۰۰. نٰاصِرُیاور، یاری کننده۳۴۱غالب شدن بر دشمن و شیاطین
 

فرنود

عضو انجمن
اسماء اللهمعنیابجدخواص
۴۰۱. مَنْ خَلَقَ فَسَوّیٰآن که آفرید و تسویه کرد (نیکو بیاراست)۹۷۶فرزند سالم و صالح
۴۰۲. مَنْ قَدَّرَ فَهَدیٰکسی که اندازه داد پس راهنمایی کرد۴۹۳حسابگری به جا
۴۰۳. مَنْ یَکْشِفُ الْبَلْویٰکسی که برطرف کند بلا (گرفتاری) را۵۷۹دفع بلیّه و همّ و غم
۴۰۴. مَنْ یَسْمَعُ النَّجْویٰکسی که می‌شنود گفتگوی زیرگوشی (راز) را۳۷۰محرم اسرار شدن و فهم دقایق
۴۰۵. مَنْ یُنْقِذُ الْغَرْقیٰکسی که نجات می‌دهد غرق شدگان را۲۲۹۱نجات از غرق شدن
۴۰۶. مَنْ یُنْجِی الْهَلْکیٰکسی که می‌رهاند هلاک شدگان را۲۵۹نجات گرفتاران دنیا
۴۰۷. مَنْ یَشْفِی الْمَرْضیٰکسی که بهبود بخشد بیماران را۱۵۷۱شفای امراض
۴۰۸. مَنْ اَضْحَکَ وَ اَبْکیٰآن که می‌خنداند و می‌گریاند۹۵۸تعدیل غم و شادی
۴۰۹. مَنْ اَمٰاتَ وَ اَحْییٰآن که می‌میراند و زنده می‌کند۵۶۷مردن نفس و زنده شدن دل
۴۱۰. مَنْ خَلَقَ الزَّوْجَیْنِ الذَکَرَ وَ الْاُنْثیٰآن که آفرید دو جفت از مرد و زن (نر و ماده) را۲۴۷۶پیوند و همبستگی همسران و پیدا کردن همسر
۴۱۱. مَنْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ سَبیٖلُهُکسی که در خشکی و دریا راه اوست (داده)۷۶۷برای راه درست برگزیدن راننده و ناخدا، راه یابی صحیح
۴۱۲. مَنْ فِی الْاٰفٰاقِ اٰیٰاتُهُکسی که در کرانه‌ها نشانه‌های اوست۸۱۰یقین و سیر در آفاق
۴۱۳. مَنْ فِی الْاٰیٰاتِ بُرْهٰانُهُآن که در نشانه‌ها دلیل اوست۸۸۶دلایل عقلی برای ازدیاد تفکّر
۴۱۴. مَنْ فِی الْمَمٰاتِ قُدْرَتُهُآن که در مردن قدرت نمایی کرده، آن که در مرگ نیروی اوست۱۴۰۱طلب کمک از خدا هنگام مردن
۴۱۵. مَنْ فِی الْقُبُورِ عِبْرَتُهُآن که در گورها پند گرفتن اوست۱۱۹۶یقین و عبرت و ایمان به مرگ
۴۱۶. مَنْ فِی الْقِیٰامَةِ مُلْکُهُآن که در قیامت سلطنت (فرمانروایی) او است۴۶۲ظهور پادشاهی نفس بعد از مردن نفس امّاره
۴۱۷. مَنْ فِی الْحِسٰابِ هَیْبَتُهُآن که در حساب کشیدن شکوه اوست۷۰۴محاسبه
۴۱۸. مَنْ فِی الْمیٖزٰانِ قَضٰاؤُهُآن که در سنجش (اعمال) حکم اوست۱۲۳۱عدالت
۴۱۹. مَنْ فِی الْجَنَةِ ثَوٰابُهُآن که در بهشت پاداش نیک اوست۷۸۳ترغیب به اعمال مستحبّی
۴۲۰. مَنْ فِی النّٰارِ عِقٰابُهُآن که در آتش مجازات (کیفر) اوست۶۴۰ترس از عقاب الهی
۴۲۱. مَنْ اِلَیْهِ یَهْرَبُ الْخٰائِفُونَآن که ترسندگان به سوی او می‌گریزند۱۱۳۱دفع دشمن و بدخواه
۴۲۲. مَنْ اِلَیْهِ یَفْزَعُ الْمُذْنِبُونَآن که به سوی او پناهنده شوند گنه کاران۱۱۸۲امید برای خطاکاران به عفو
۴۲۳. مَنْ اِلَیْهِ یَقْصَدُ الْمُنیٖبُونَآن که به سوی او قصد کنند بازگشت کنندگان (توبه کاران)۵۲۹توبه و انابه
۴۲۴. مَنْ اِلَیْهِ یَرْغَبُ الزّٰاهِدُونَآن که به سوی او میل (رغبت) کنند پارسایان۱۴۵۲بی میلی به دنیا
۴۲۵. مَنْ اِلَیْهِ یَلْجَأ الْمُتَحَیِّرُونَآن که به سوی او پناه برند سرگردانان۹۲۵دفع تفرقه و پریشانی
۴۲۶. مَنْ بِه یَسْتَأنِسُ الْمُریٖدُونَآن که به او خو گیرند اراده کنندگان۱۰۱۹صدق مرید به مراد، ارادت به حق
۴۲۷. مَنْ بِهٖ یَفْتَخِرُ الْمُحِبُّونَآن که به او افتخار کنند دوستداران۱۵۲۴جذب معشوق، دست یابی به قلّه‌های افتخار و سربلندی
۴۲۸. مَنْ فیٖ عَفْوِهٖ یَطْمَعُ الْخٰاطِئوُنَآن که در بخشش او طمع ورزند خطاکاران۱۱۶۲امید به بخشش خدا
۴۲۹. مَنْ اِلَیْهِ یَسْکُنُ الْمُوقِنُونَآن که به سوی او ارام شوند یقین کنندگان۵۵۹یقین و طمأنینه
۴۳۰. مَنْ عَلَیْهِ یَتَوَکَّلُ الْمُتَوَکِّلوُنَآن که بر او توکّل کنند توکّل کنندگان۱۱۸۵ازدیاد توکّل
۴۳۱. حَبیٖبُدوست و معشوق۲۲ازدیاد محبّت و عشق
۴۳۲. طَبیٖبُطبیب۲۳درمان نفس و عشق
۴۳۳. قَریٖبُنزدیک۳۱۲مقرّب شدن، آسان شدن دشواری‌ها
۴۳۴. رَقیٖبُنگهبان۳۱۲تحفّظ نفس از هجوم جنود جهل
۴۳۵. حَسیٖبُحساب دارنده، حسابگر۸۰نجات از چیزهایی که می‌ترسد، کفایت مؤنه
۴۳۶. مُهیٖبُسهمناک، ترس و بیم دهنده۵۷از عذاب الهی ترسیدن، صاحب هیبت شدن، یادآوری عظمت و هیبت الهی
۴۳۷. مُثیٖبُثواب دهنده، پاداش دهنده۵۵۲توفیق عبادات و زیارات و مستحبّات، قبولی اعمال خیر
۴۳۸. مُجیٖبُاجابت کننده،‌ پاسخ دهنده۵۵استجابت دعا، برآمدن حاجات، گشوده شدن کارهای
۴۳۹. خَبیٖرُآگاه، دانا۸۱۲اطلاع بر ضمایر و اسرار قلوب، اطلاع از خواص اشیاء
۴۴۰. بَصیٖرُبینا۳۰۲بینایی ظاهری و باطنی، دفع قساوت قلب
۴۴۱. اَقْرَبُ مِنْ کُلِّ قَریٖبٍنزدیک‌تر از هر نزدیک۷۵۵قرب به ساحت حضرت محبوب
۴۴۲. اَحَبُّ مِنْ کُلِّ حَبیٖبٍدوست‌تر از هر دوست۱۷۳توجّه معشوق به عاشق، ازدیاد محبّت الهی
۴۴۳. اَبْصَرَ مِنْ کُلِّ بَصیٖرٍبیناتر از هر بینا۷۳۵بینایی ظاهر و دل، آگاهی در مورد مسائل
۴۴۴. اَخْبَرَ مِنْ کِلِّ خَبیٖرٍآگاه‌تر از هر آگاه۱۷۵۵علم ضمیر، آگاهی از مجهولات
۴۴۵. اَشْرَفَ مِنْ کِلِّ شَریٖفٍشریف‌تر از هر شریف۱۳۱۱شرافت نفس، شرافت و بزرگی یافتن
۴۴۶. اَرْفَعَ مِنْ کُلِّ رَفیٖعٍبلندتر از هر بلند، والاتر از هر والا۸۵۱ترفیع مقام
۴۴۷. اَقویٰ مِنْ کُلِّ قَوِیٍّنیرومندتر از هر نیرومند۳۷۳قوی شدن جسم و روح، قدرت پیدا کردن
۴۴۸. اَغْنیٰ مِنْ کُلِّ غَنیٍتوانگرتر از هر توانگر۲۲۶۱بی نیازی از خلق
۴۴۹. اَجْوَدُ مِنْ کِلِّ جَوٰادٍبخشنده‌تر از هر بخشنده۱۶۸رفع بخل، ازدیاد بخشش وجود
۴۵۰. اَرْأفُ مِنْ کُلِّ رَؤفٍمهرورزتر از هر مهربان۷۰۳دل رحمی، خوش رأفتی و صفای باطن
 

فرنود

عضو انجمن
۴۵۱. غٰالِباً غَیْرَ مَغْلُوبٍپیروزمندی که شکست نمی‌خورد۳۲۲۲غلبه بر دشمن
۴۵۲. صٰانِعاً غَیْرَ مَصْنُوعٍسازنده‌ای که ساخته نشده۱۶۷۸ساخت و ساز بدون آفت، ابداع صنایع
۴۵۳. خٰالِقاً غَیْرَ مَخْلُوقٍآفریننده‌ای که آفریده نشده۲۷۱۸ازدیاد اندیشه توحیدی
۴۵۴. مٰالِکاً غَیْرَ مَمْلُوکٍدارایی که در ملک دیگری نیست۱۴۳۸نابودی دشمن
۴۵۵. قٰاهِراً غَیْرَ مَقْهُورٍشکننده کام‌ها که چیره ناپذیر است۱۸۶۸نابودی دشمن و غلبه بر دشمن
۴۵۶. رٰافِعاً غَیْرَ مَرْفُوعٍبالا برنده‌ای که بالا برده نمی‌شود۱۹۵۸ترقّی درجات بدون عوارض
۴۵۷. حٰافِظاً غَیْرَ مَحْفُوظٍنگهدارنده‌ای که نگهداری نمی‌شود۳۲۳۴حفظ قلب از جواسیس شیطانی
۴۵۸. نٰاصِراً غَیْرَ مَنْصُورٍیاری کننده‌ای که یاری نمی‌شود۱۹۳۸کمک در سلوک، ترقّی در سلوک
۴۵۹. شٰاهِداً غَیْرَ غٰائِبٍگواه ناپنهان، آشکاری که پنهان نمی‌شود۲۵۲۵مراقبه
۴۶۰. قَریٖباً غَیْرَ بَعیٖدٍنزدیکی که دور نمی‌شود۱۶۰۹ازدیاد قرب معنوی
۴۶۱. نَورَ النُّورِروشنی روشنایی۵۴۳صفای باطن
۴۶۲. مُنَوِّرَ النُّورِروشنی دهنده (روشنی بخش) روشنایی۵۸۳ازدیاد توجّهات حضرت حق
۴۶۳. خٰالِقَ النُّورِآفریننده روشنایی۱۰۱۸ملبّس شدن به لباس نورانیّت
۴۶۴. مُدَبِّرَ النُّورِاداره کننده روشنایی۵۳۳تحت سیطره انوار ائمه قرار گرفتن
۴۶۵. مُقَدِّرَ النُّورِاندازه بخش روشنایی۶۳۱تجلیّه صفات
۴۶۶. نُورَ کُلِّ نُورٍروشنی هر روشنایی۵۶۲فزونی توفیق
۴۶۷. نُوراً قَبْلَ کُلِّ نُورٍروشنایی پیش از هر روشنایی۶۹۵توجّهات الهی قبل از بلوغ
۴۶۸. نُوراً بَعْدَ کُلِّ نُورٍروشنایی پس از هر روشنایی۶۳۹توجّهات الهی بعد از بلوغ
۴۶۹. نِوراً فَوْقَ کُلَّ نُورٍروشنایی بالای هر روشنایی۷۴۹طی کردن موفقیت آمیز مراحل سلوک
۴۷۰. نُوراً لَیْسَ کَمِثْلِهٖ نُورٌروشنایی که همانندش روشنایی نیست۱۲.۸تجلیّات جمالی
۴۷۱. مَنْ عَطٰائُهُ شَریٖفٌآن که بخششش شرافتمندانه است۷۶۶کرامت و بخشش بی اندازه
۴۷۲. مَنْ فِعلُهُ لَطیٖفٌآن که کارش دقیق (با مهربانی) است۴۰۴دقّت در انجام کارها
۴۷۳. مَنْ لُطْفَهُ مُقیٖمٌآن که دلسوزی‌اش پایدار است۴۰۴پایندگی لطف و رحمت، طلب رحمت از حق
۴۷۴. مَنْ اِحْسٰانُهُ قَدیٖمٌمَنْ اِحْسٰانُهُ قَدیٖمٌ۳۶۹عدم زوال نعمت
۴۷۵. مَنْ قَوْلُهُ حَقٌآن که در گفتارش راست (درست) است۳۳۹نیک گفتاری و صواب در قول
۴۷۶. مَنْ وَعْدُهُ صِدقٌآن که وعده‌اش راست است۳۶۹وفای راستین به وعده‌ها، پایداری به تعهدات
۴۷۷. مَنْ عَفْوُهُ فَصْلٌآن که در گذشتش برتری است۱۱۶۱فزونی در بخشش گناهان
۴۷۸. مَنْ عَذٰابُهُ عَدْلٌآن که عذابش از روی دادگری است۹۷۲ظهور عدل در محاکم، عدالت خواهی
۴۷۹. مَنْ ذِکْرُهُ حُلْوٌآن که یادش شیرین است۱۰۵۹لذّت بردن از ذکر
۴۸۰. مَنْ فَضْلُهُ عَمیٖمٌآن که فزون بخشی‌اش همگانی است۱۱۶۵نزول رحمت برای همه بندگان
۴۸۱. مُسَهِّلُهموار کننده، آسان کننده۱۳۵تسهیل و رفع موانع زندگی
۴۸۲. مُفَصِّلُجدا کننده۲۴۰ایجاد فاصله بین پاکان و ناپاکان، فصل حقّ و باطل
۴۸۳. مُبَدِّلُتبدیل کننده،‌ دگرگون کننده۷۶تبدیل رذایل به فضایل، تبدیل زشتی‌ها به نیکی‌ها، تبدیل مقدّرات
۴۸۴. مُذَلِّلُخوار و ذلیل و رام کننده۸۰۰تخلیه و کشتن نفس امَاره
۴۸۵. مُنَزِّلُنازل کننده، فرود آورنده۱۲۷برکت در جایگاه و خانه و نزول عافیت، رسیدن به جایگاه مناسب
۴۸۶. مُنَوِّلُعطا بخش، عطا کننده۱۲۶قابلیّت عطا یافتن، رسیدن به مقصود
۴۸۷. مُفْضِلُفضیلت دهنده۹۵۰توفیق در مستحبّات، تفضّل یافتن، فاضل شدن
۴۸۸. مُجْزِلُبخشنده نعمت بزرگ، پاداش دهنده۸۰قابلیّت برای تفضّل گرفتن
۴۸۹. مُمْهِلُمهلت دهنده (بخش)۱۱۵عدم تسریع در عقاب، مهلت گرفتن قبل از مجازات
۴۹۰. مُجْمِلُنیکوکار، خوب کننده۱۱۳اصلاح کارها به صواب
۴۹۱. مَنْ یَریٰ وَ لاٰ یُریٰآن که بیند و دیده نشود۵۶۷لقاء الله
۴۹۲. مَنْ یَخْلُقُ وَ لاٰ یُخْلَقُآن که بیافریند و آفریده نشود۱۶۰۷اکثار در تولید
۴۹۳. مَنْ یَهْدیٖ وَ لاٰ یُهْدیٰآن که ره نماید و رهبری نخواهد، آن که راهنمایی می‌کند و راهنمایی نمی‌شود۱۸۵راهنمایی و هدایت عام
۴۹۴. مَنْ یُحْییٖ وَ لاٰ یُحْییٰآن که زنده می‌کند و زنده کرده نشود۲۰۳زنده شدن دل
۴۹۵. مَنْ یَسْئَلُ وَ لاٰ یُسْئَلُآن که سؤال کند از همه و سؤال کرده نمی‌شود۳۰۹طلب تعلیم و تعلّم
۴۹۶. مَنْ یُطْعِمُ وَ لاٰ یُطْعَمْآن که می‌خوراند و خورانده نشود۳۸۵اطعمه و اغذیه حلال و ریاضت جوع، خوراک حلال
۴۹۷. مَنْ یُجیٖرُ وَ لاٰ یُجٰارُ عَلَیْهِآن که پناه دهد و پناه داده نشود۶۷۹امنیّت و حفظ
۴۹۸. مَنْ یَقْضیٖ وَ لاٰ یُقْضیٰ عَلَیْهِآن که داوری می‌کند و داوری کرده نشود۲۰۸۲عدالت ورزی
۴۹۹. مَنْ یَحْکُمُ وَ لاٰ یُحْکَمُ عَلَیْهِآن که حکم راند و بر او حکم رانده نشود (محکوم نگردد)۳۹۸فتوای به صواب
۵۰۰. مَنْ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَدٌآن که نه کسی فرزند اوست نه او فرزند کسی۶۴۱دفع شرک جلی و خفی
 

فرنود

عضو انجمن
۵۰۱. نِعْمَ الْحَسیٖبُخوش (بهترین) حسابگر۲۷۱مدیریت در دارایی و حسابگری
۵۰۲. نِعْمَ الطَّبیٖبُبهترین طبیب (پزشک)۲۱۴درمان دردها
۵۰۳. نِعْمَ الرَّقیٖبُبهترین نگهبان۵۰۳حفظ حدود و مرزها و مراقبه، حفظ نفس و دفع لغزش‌ها
۵۰۴. نِعْمَ الْقَریٖبُبهترین نزدیک۵۰۳تقرّب خاصّ الخاص
۵۰۵. نِعْمَ الْمُجیٖبُخوش اجابت کننده، بهترین پاسخگو۲۴۶سرعت در اجابت
۵۰۶. نِعْمَ الْحَبیٖبُبهترین دوست۲۱۳دوستی الهی
۵۰۷. نِعْمَ الْکَفیٖلُبهترین عهده‌دار۳۳۱قیّم و عهده دار پابرجا، تفویض امور واگذاری کارها
۵۰۸. نِعْمَ الْوَکیٖلُبهترین کارگزار۲۵۷وکالت موّفق
۵۰۹. نِعْمَ الْمَوْلیٰبهترین سرپرست۲۷۷سرپرست خوب و استاد
۵۱۰. نِعْمَ النَّصیٖرُبهترین یاور۵۴۱نصرت در کارهای مادّی و معنوی
۵۱۱. سُرُورَ الْعاٰرِفیٖنَشادی عارفان۹۰۸تجلیّات خاص برای قلوب عارفان
۵۱۲. مُنَی الْمُحِبّیٖنَآرزوی دوستداران۲۴۱ازدیاد دوستی دوستان، رسیدن به محبوب و انیس
۵۱۳. اَنیٖسَ الْمُریٖدیٖنَهمدم خواستاران (ارادتمندان)۴۶۶مونس شدن مرید به مراد
۵۱۴. حَبیٖبَ التَّوّٰابیٖنَدوست بازگشت کنندگان۵۲۲رغبت در بازگشت از گناه
۵۱۵. رٰازِقَ الْمُقِلّیٖنَروزی دهنده کم بضاعتان، روزی رسان بی‌بضاعتان۵۶۹دفع فقر
۵۱۶. رَجٰاءَ الْمُذْنِبیٖنَامید گنه کاران۱۰۸۷مطلوب بازگشت کنندگان از ذنوب
۵۱۷. قُرَّةَ عَیْنِ الْعٰابِدیٖنَروشنی چشم عبادت کنندگان۶۰۳تقویت در بصیرت به عبادت
۵۱۸. مُنَفِّسَ عَنِ الْمَکْرِوبیٖنَگشاینده گرفتاران، رهایی کننده غمزدگان۷۰۹راه گشایی در مشکلات، سعهٔ صدر
۵۱۹. مُفَرِّجَ عَنِ الْمَغْمُومیٖنَزداینده اندوه از غمزدگان۱۶۶۰انبساط غمدیدگان، رفع غم و اندوه
۵۲۰. اِلٰهَ الْاَوَّلیٖنَ وَ الْاٰخِریٖنَپرستش شده اولین و آخرین،‌ معبود پیشینیان و پسینیان۱۰۶۲اتقان و ایمان به ازلیّت و ابدیِت حق
۵۲۱. رَبَّنٰاپروردگار ما۲۵۳اجابت دعا
۵۲۲. اِلٰهَنٰامعبود ما۸۷مناجات و راز و نیاز
۵۲۳. سَیِّدَنٰاآقای ما۱۲۵بزرگواری، رفع ذلّت و خواری
۵۲۴. مَوْلیٰنٰاسرپرست ما۱۲۸سرپرستی به حق
۵۲۵. نٰاصِرَنٰایاور ما۳۹۲یاری خلق مستضعف، استمداد از حق
۵۲۶. حٰافِظَنٰانگهدار ما۱۰۴۰مراقبه، رفع ترس و واهمه
۵۲۷. دَلیٖلَنٰارهنمای ما۱۲۵ازدیاد بارهین محکم و یافتن راهنما، رفع سردرگمی و حیرانی
۵۲۸. مُعیٖنَنٰاکمک کار ما۲۲۱کمک در پیری و استعانت به حق در امور
۵۲۹. حَبیٖبَنٰادوست ما۷۳ازدیاد دوستان همدل
۵۳۰. طَبیٖبَنٰاپزشک ما۷۴مداوای نفوس و جسم
۵۳۱. رَبَّ النَّبِییّٖنَ وَ الْاَبْرٰارِپروردگار پیغمبران و نیکان۷۹۶مربّی نفوس خاص
۵۳۲. رَبَّ الصِّدّیٖقیٖنَ وَ الْاَخْیٰارِپروردگار راستگویان و نیکوکاران (برگزیدگان)۱۳۴۶تربیت افراد قابل
۵۳۳. رَبَّ الْجَنَّةِ وَ النّٰارِپروردگار بهشت و دوزخ (آتش)۵۷۹ورود به بهشت و دوری از جهنّم
۵۳۴. رَبَّ الصِّغٰارِ وَ الْکِبٰارِپروردگار خردسالان و بزرگسان۱۷۸۴تربیت فرزندان و نگهداری سالخوردگان
۵۳۵. رَبَّ الْحُبُوبِ وَ الثِّمٰارِپروردگار دانه‌ها و میوه‌ها۱۰۲۹برای به ثمر رسیدن حبوبات و مرکبات و سیفی جات
۵۳۶. رَبَّ الاَنْهٰارِ وَ الْاَشْجٰارِپروردگار جوی‌ها (نهرها) و درخت‌ها۱۰۳۲فوران آب چشمه‌ها و به ثمر رسیدن درختان
۵۳۷. رَبَّ الصَّحٰاریٖ وَ الْقِفٰارِپروردگار بیابان‌ها و دشت‌ها، پروردگار صحراها و کویرها۹۶۰حفظ زمین کشاورزی از آفات
۵۳۸. رَبَّ الْبَرٰاریٖ وَ الْبِحٰارِپروردگار بادیه‌ها (خشکی‌ها) و دریاها۸۹۴طیّ طریق سالم بر روی زمین و دریا
۵۳۹. رَبَّ الَّیْلِ وَ النَّهٰارِپروردگار شب و روز۵۹۶استفاده از ساعات شبانه روز
۵۴۰. رَبَّ الاَعْلاٰنِ وَ الْاَسْرٰارِپروردگار آشکارها و نهان‌ها (رازها)۸۸۴دوستی در ظاهر و باطن
۵۴۱. مَنْ نَفَذَ فیٖ کُلِّ شَیءٍ اَمْرُهُآن که نافذ است در هر چیز فرمانش۱۶۱۶تنفیذ نفَس رحمانی
۵۴۲. مَنْ لَحِقَ بِکُلِّ شَیءٍ عِلْمُهُآن که در برگرفته همه چیز را دانش او۷۳۵دفع جهل
۵۴۳. مَنْ بَلَغَتْ اِلیٰ کُلِّ شَیءٍ قُدْرَتُهُآن که رساست به هر چیز قدرتش۲۶۳۲استدامت قدرت در زندگی
۵۴۴. مَنْ لاٰ تُحْصِی الْعِبٰادُ نِعَمَهُآن که نعمتهایش را بندگان نمی‌توانند بشمارند۹۰۲افزونی نعمت‌ها
۵۴۵. مَنْ لاٰ تَبْلُغُ الْخَلاٰئِقُ شُکْرَهُآن که برنیایند خلایق از عهده شکرش۲۸۴۱ازدیاد شکر نعمت‌ها
۵۴۶. مَنْ لاٰ تُدْرِکُ الْاَفْهٰامُ جَلاٰلَهُآن که در نیابند فهم‌ها بزرگ قدری‌اش را۹۷۲رشد عقل و زیرکی
۵۴۷. مَنْ لاٰ تَنٰالُ الْاَوْهٰامُ کُنْهَهُآن که پی نبرند افکار به حقیقتش آن طور که هست۷۶۶دفع تخیّل
۵۴۸. مَنِ الْعَظَمَةُ وَ الْکِبْریٰاءُ رِدٰائُهُآن که عظمت و بزرگی لباس اوست۱۶۱۷بزرگ منشی و ملبّس به لباس عزّت و آبرو شدن
۵۴۹. مَنْ لاٰ تُرَدُّ الْعِبٰادُ قَضٰائَهُآن که بندگان نمی‌توانند حکمش را برگردانند۱۷۴۰ثابت بودن نظر و حکم، ثبات و تغییر ناپذیری
۵۵۰. مَنْ لاٰ مُلْکَ اِلّاٰ مُلْکُهُآن که نیست فرمانروایی جز فرمانروایی او۳۳۸ثبوت زمین و خانه و مال، حفظ سلطنت
 

فرنود

عضو انجمن
۵۵۱. مَنْ لاٰ عَطٰاءَ اِلّاٰ عَطٰاؤُهُآن که نیست بخششی جز بخشش او۳۱۹تقدیر از بخشش، اجابت دعا و تقاضای مدد
۵۵۲. مَنْ لَهُ الْمَثَلُ الْاَعْلیٰآن که برای اوست مثل (نمونه) عالی‌تر۸۶۸اسوه و الگویی برای خوبی‌ها، الگو پذیری
۵۵۳. مَنْ لَهُ الصِّفٰاتُ العُلْیٰاآن که او راست صفات والاتر (برتر)۸۶۹کسب صفات پسندیده
۵۵۴. مَنْ لَهُ الآخِرَةُ وَ الْاُولیٰآن که از اوست پایان (انجام) و آغاز۱۰۴۶عافیت و آغاز و انجام کار
۵۵۵. مَنْ لَهُ الْجَنَّةُ المَأویٰآن که او راست بهشت و جایگاه ابدی۳۰۲منزل با آسایش
۵۵۶. مَنْ لَهُ الْاٰیٰاتُ الْکُبْریٰآن که او راست نشانه‌های بزرگتر۸۳۱علم الیقین
۵۵۷. مَنْ لَهُ الْاَسْمٰاءِ الْحُسْنیٰآن که از اوست نامهای بهتر (نیکوتر)۴۱۷مظهریت اسماء الهی
۵۵۸. مَنْ لَهُ الْحُکُمُ وَ الْقَضٰاءُآن که او راست حکم و فرمان۱۱۶۲تنفیذ و صواب بودن حکم و نظر
۵۵۹. مَنْ لَهُ الْهَوٰاءُ وَ الْفَضٰاءُآن که او راست هوا و فضا۱۰۸۵درمان امراض تنفّسی و دفع تیرگی‌ها
۵۶۰. مَنْ لَهُ الْعَرْشُ وَ الثَّریٰآن که او راست عرش و زمین۱۴۷۳سیر و سیاحت در زمین و آسمان
۵۶۱. مَنْ لَهُ السَّمٰوٰاتِ العُلیٰآن که از اوست آسمان‌های بلند۸۰۴بلند شدن مقام
۵۶۲. عَفُوُّبخشنده، درگذشت کننده بسیار۱۵۶آمرزش و امید به پاک شدن اعمال سیّئه
۵۶۳. غَفُورُبسیار آمرزنده۱۲۸۶بخشش معاصی و وسواس، ایمن بودن از خطرات
۵۶۴. صَبُورُبردبار، شکیبا۲۹۸اطمینان باطن و صبر جمیل، صبر در مصائب
۵۶۵. شَکُورُبسیار سپاس پذیر۵۲۶دفع غم، وسعت معیشت و پاک شدن از غلّ و غش
۵۶۶. رَؤُفُبسیار مهربان۲۷۸نجات مظلوم از زندان، رحمت خاص و جذب شفاعت، نرمی دل و مهربانی
۵۶۷. عَطُوفُپیوند کننده مهربان، با محبّت۱۶۵همبستگی بین فامیل
۵۶۸. مَسْئُولُدرخواست شده، خواهش شده۱۳۶پذیرش از طرف عالی به دانی
۵۶۹. وَدُودُبسیار دوست دارنده۲۰محبّت و دوستی، الفت و تبدیل عداوت به دوستی
۵۷۰. سَبُّوحُمنزّه، مورد تسبیح و دعا۷۶تصفیه نفس و روح
۵۷۱. قُدُّوسُپاک و مبارک، مقدّس۱۷۰پاک شدن باطن از رذائل و ایمنی از شرّ وسوسه شیطان
۵۷۲. مَنْ فِی السَّمٰاءِ عَظَمَتُهُآن که بزرگی‌اش در آسمان است۱۷۲۷سیر در آفاق
۵۷۳. مَنْ فِی الْاَرْضِ اٰیٰاتُهُآن که در زمین است نشانه‌های او۱۶۲۹یافتن حجج و براهین ارضی
۵۷۴. مَنْ فیٖ کُلِّ شَیءٍ دَلاٰئِلُهُآن که در هر چیزی است راهنمایی اش۶۱۱روشنی یافتن نفس از نمونه‌های حقّانی
۵۷۵. مَنْ فِی الْبَحٰارِ عَجٰائِبُهُآن که در دریاهاست شگفتی‌هایش۵۰۴استخراج گوهر و صید
۵۷۶. مَنْ فِی الْجِبٰالِ خَزٰائِنُهُآن که در کوههاست گنجینه‌هایش۹۱۱استخراج از معادن
۵۷۷. مَنْ یَبْدَءُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعیٖدُهُآن که آغاز کند آفرینش را سپس برگرداند۱۵۰۷سفر من الخلق الی الحق
۵۷۸. مَنْ اِلَیْهِ یَرْجَعُ الْاَمْرُ کُلُّهُآن که همه کارها به سوی او برگردد۷۴۶تفویض امو و واگذاری کار
۵۷۹. مَنْ اَظْهَرَ فیٖ کُلِّ شَیءٍ لُطْفَهُآن که نمایان است در هر چیز نرمی نمودنش (مهربانی‌اش)۱۷۷۱بینایی به زیبایی‌های آفریده
۵۸۰. مَنْ اَحْسَنَ کُلِّ شَیءٍ خَلْقَهُآن که نیکو ساخت هر چیز را آفرینشش۱۳۰۵عین الیقین
۵۸۱. مَنْ تَصَرَّفَ فِی الْخَلاٰئِقِ قُدْرَتُهُمَنْ تَصَرَّفَ فِی الْخَلاٰئِقِ قُدْرَتُهُ۲۴۲۲ظهور و اعمال قدرت خاص
۵۸۲. حَبیٖبَ مَنْ لاٰ حَبیٖبَ لَهُدوستدار آن که دوستداری برایش نیست۲۰۰محبوب یابی مطلق
۵۸۳. طَبیٖبَ مَنْ لاٰ طَبیٖبَ لَهُپزشک آن که پزشکی برایش نیست۲۰۲درمان صفات رذیله، درمان امراض جسمانی
۵۸۴. مُجیٖبَ مَنْ لاٰ مُجیٖبَ لَهُپاسخگویی آن که پاسخگویی برایش نیست۲۶۶استجابت دعا
۵۸۵. شَفْیٖقَ مَنْ لاٰ شَفیٖقَ لَهُدلسوز آن که دلسوزی برایش نیست۱۱۳۶ایجاد مهر بین خواص
۵۸۶. رَفْیٖقَ مَنْ لاٰ رَفیٖقَ لَهُهمراه آن که همراهی برایش نیست۹۳۶ایجاد مهر و محبّت بین نزدیکان
۵۸۷. مُغیٖثَ مَنْ لاٰ مُغیٖثَ لَهُفریادرس آن که فریادرسی برایش نیست۳۲۵۶پناه بردن به فریادرس(دادرس)
۵۸۸. دَلیٖلَ مَنْ لاٰ دَلیٖلَ لَهُراهنمای آن که راهنمایی برایش نیست۳۰۴یافتن استاد و معلّم
۵۸۹. اَنیٖسَ مَنْ لاٰ اَنیٖسَ لَهُهمدم آن که برایش همدمی نیست۳۹۸مونس شدن به حضرت باری
۵۹۰. رٰاحِمَ مَنْ لاٰ رٰاحِمَ لَهُرحم کننده آن که رحم کننده‌ای برایش نیست۶۵۴رفع غلظت قلب
۵۹۱. صٰاحِبَ مَنْ لاٰ صٰاحِبَ لَهُیار آن که یاری برایش نیست۳۵۸یافتن رفیق راه
۵۹۲. کٰافِیَ مَنِ اسْتَکْفٰاهُبسنده کننده برای آن که بسندگی طلبد از او۷۶۸مکفّی شدن به اندازه ضرورت زندگی
۵۹۳. هٰادِیَ مَنِ اسْتَهْداٰهُهدایت کننده آن که هدایت طلبد از او۵۸۶هدایت عموم مردم
۵۹۴. کٰالِیَ مَنِ اسْتَکْلٰاهُپاسدار آن که پاسداری طلبد از او۶۶۸حفظ و حراست از خانواده
۵۹۵. رٰاعِیَ مَنِ اسْتَرْعٰاهُرعایت کننده هر که از او رعایت خواهد، نگهدارنده (حراست کننده) آن که نگهداری طلبد از او۱۱۰۸مراقبه نفس
۵۹۶. شٰافِیَ مَنِ اسْتَشْفٰاهُشفابخش آن که شفا طلبد از او۱۳۲۸شفا و درمان امراض صعب العلاج
۵۹۷. قٰاضِیَ مَنِ اسْتَقْضٰاهُداور آن که داوری طلبد از او۲۳۷۷داوری عادلانه
۵۹۸. مُغْنِیَ مَنِ اسْتَغْنٰاهُبی‌نیاز کننده آن که بی‌نیازی طلبد از او۲۷۰۷دفع فقر و نداری
۵۹۹. مُوفِیَ مَنِ اسْتَوْفٰاهُوفادار آن که وفاداری طلبد از او۷۷۹ایفای آن چه حقوق به عهده دارد
۶۰۰. مُقَوِّیَ مَنِ اسْتَقْوٰاهُنیروبخش آن که نیروبخشی طلبد از او۸۱۹تقویت در طیّ منازل طریق
 

فرنود

عضو انجمن
اسماء اللهمعنیابجدخواص
۶۰۱. وَلِیَّ مَنِ اسْتَوْلاٰهُیار آن که یاری طلبد از او۶۳۹طلب ولایت خاصّه
۶۰۲. خٰالِقُآفریدگار، آفریننده۷۳۱استحکام عقیده در مخلوقات حق تعالی
۶۰۳. رٰازِقُروزی دهنده۳۰۸طلب رزق بی زحمت
۶۰۴. نٰاطِقُمتکلّم، گوینده۱۶۰خطیب و سخنران شدن
۶۰۵. صٰادِقُراستگو۱۹۵حصول صدق و صفا
۶۰۶. فٰالِقُآفریدگار صبح و سپیده دم،‌ شکافنده۲۱۱یدا شدن راه گم شده، موشکافی در کارهای دقیق و مشکل
۶۰۷. فٰارِقُپراکنده کننده دشمن، جدا کننده۳۸۱فاصله و جدایی میان خوبان و بدان
۶۰۸. فٰاتِقُشکافنده، گشاینده بسته‌ها۵۸۱بیرون آمدن از جمود و استخراج معادن
۶۰۹. رٰاتِقُپیوند دهنده، بسته کننده گشوده‌ها۷۰۱ترمیم کننده مشکلات گذشته و جوش خوردن استخوان‌های شکسته
۶۱۰. سٰابِقُپیش افتاده، پیش‌تر۱۶۳رث خوب گذشتگان و تکرار لطف گذشته، سبقت گرفتن در امور
۶۱۱. سٰامِقُبلند کننده، برتر۲۰۱بلند آوازه و هنرمند شدن
۶۱۲. مَنْ یُقَلِّبُ الَّیْلَ وَ النَّهٰارَآن که زیر و رو کند (بگرداند) شب و روز را۶۲۶انقلاب درونی
۶۱۳. مَنْ جَعَلَ الظُّلُمٰاتِ وَ الْاَنْواٰرَآن که قرار داد تاریکی‌ها و روشنایی‌ها را۱۸۹۰علم الیقین
۶۱۴. مَنْ خَلَقَ الظِّلَّ وَ الْحَرُورَآن که آفرید سایه و گرما را۲۲۳۲استفاده از صفات جمالی و جلالی
۶۱۵. مَنْ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَآن که به تصرّف در آوری خورشید و ماه را۱۷۵۸تصرّف در نفوس مذکّر و مؤنث آورد
۶۱۶. مَنْ قَدَّرَ الْخَیْرَ وَ الشَّرَّآن که به اندازه در آورد نیکی و بدی را۱۷۷۲اقبال به خیر و ادبار از شهر
۶۱۷. مَنْ خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیٰوةَآن که آفرید مرگ و زندگی را۱۷۵۸عبرت از انتقال و تبدیل
۶۱۸. مَنْ لَهُ الْخَلْقُ وَ الْاَمْرُآن که از اوست آفرینش و فرمان۱۱۶۴آگاهی از عالم ناسوت و لاهوت
۶۱۹. مَنْ لَمْ یَتَّخِذْ صٰاحِبَةً وَ لٰا وَلَداًآن که نگرفته همسری و نه فرزندی۲۴۴۹میل همدمی به حق
۶۲۰. مَنْ لَیْسَ لَهُ شَریٖکٌ فِی الْمُلْکِآن که نیست برای او همتایی در فرمانروایی۹۶۶دفع شرک
۶۲۱. مَنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّآن که نبود برای او یاوری (سرپرستی) از خوار شدن۱۱۷۲یافتن یار عزیز
۶۲۲. مَنْ یَعْلَمُ مُرٰادَ الْمُریٖدیٖنَآن که می‌داند خواسته مشتاقان (ارادتمندان) را۸۳۰رسیدن مشتاقان به مراد
۶۲۳. مَنْ یَعْلَمُ ضَمیٖرَ الصّٰامِتیٖنَآن که می‌داند نهان خاموشان را۱۹۱۲علم ضمیر
۶۲۴. مَنْ یَسْمَعُ اَنیٖنَ الْوٰاهِنیٖنَآن که بشنود ناله خسته دلان را۵۳۴مناجات و راز و نیاز
۶۲۵. مَنْ یَریٰ بُکٰاءَ الْخٰائِفیٖنَآن که می‌نگرد گریه ترسندگان را۱۱۰۷ازدیاد گریه از خوف الهی
۶۲۶. مَنْ یَمْلِکُ حَوٰائِجَ السّٰائِلیٖنَآن که در اختیار دارد خواسته‌های سؤال کنندگان را۳۹۲قضای حوائج
۶۲۷. مَنْ یَقْبَلُ عُذْرَ التّٰائِبیٖنَآن که می‌پذیرد بهانه بازگشت کنندگان را۱۶۹۷آمرزش گناهان و پذیرش توابین
۶۲۸. مَنْ لاٰ یُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدیٖنَآن که اصلاح نمی‌کند کار بدکاران را۶۷۴تنبّه و چوب زدن فاسدان
۶۲۹. مَنْ لاٰ یُضیٖعُ اَجْرَ الْمُحْسِنیٖنَآن که ضایع نمی‌کند مزد نیکوکاران را۱۴۶۴ترغیب به نیکوکاری
۶۳۰. مَنْ لاٰ یَبْعُدُ عَنْ قُلُوبِ الْعٰارِفیٖنَآن که دور نمی‌شود از دل عارفان۹۰۷قرب عارفان به معروف
۶۳۱. اَجْوَدَ الْاَجْوَدیٖنَبخشنده‌ترین بخشندگان۱۱۹متّصف شدن به جود و بخشش، رفع بخل
۶۳۲. دٰائِمَ الْبِقٰاءِهمیشه پایدار۱۸۱بقاء بالله، پایداری و استقامت
۶۳۳. سٰامِعَ الدُّعٰاءِشنوای درخواست۲۷۸استجابت دعا و استماع راز و نیاز برزخی
۶۳۴. وٰاسِعَ الْعَطٰاءِفراوان (با وسعت) در بخشش۲۴۹ازدیاد مواهب الهی
۶۳۵. غٰافِرَ الْخَطٰاءِآمرزنده گناهان (سهوی و اشتباهی)۱۹۲۳آمرزش خطاهای عمومی
۶۳۶. بَدیٖعَ السَّمٰاءِنو بیرون آورنده (پدید آورنده) آسمان۲۱۹زیبایی و نوآوری در تصنّع
۶۳۷. حَسَنَ الْبَلٰاءِنیکو آزمایش۱۸۳قبولی امتحانات
۶۳۸. جَمیٖلَ الثَّنٰاءِزیبا ستایش۶۶۵متّصف شدن زبان به نیکی ، به نیکی ستایش کردن
۶۳۹. قَدیٖمَ السَّنٰاءِدیرینه فروغ (فراز)۲۹۶تفکّر در تجلّی صفاتی
۶۴۰. کَثیٖرَ الْوَفٰاءِ(بسیار) پر وفادار۸۴۸متخلّق به وفاداری، پایداری در تعهدات
۶۴۱. شَریٖفَ الْجَزٰاءِصاحب شرف در پاداش دادن۶۲۳قبول شدن اعمال
۶۴۲. سَتّٰارُبسیار پوشنده (پرده پوش)۶۶۱پرده پوشی عیوب، در حجاب حق قرار گرفتن
۶۴۳. غَفّٰارُبسیار آمرزنده۱۲۸۱آمرزش
۶۴۴. قَهّٰارُبسیار چیره۳۰۶بیرون رفتن محبّت دنیا
۶۴۵. جَبّٰارُبسیار جبران (غلبه) کننده۲۰۶خاشع شدن جبّاران، جبران فقر و کمبودها و محفوظ شدن مظلوم از ظالم
۶۴۶. صَبّٰارُبسیار شکیبا۲۹۳زیاد شدن استقامت در حوادث
۶۴۷. بٰارُّبسیار نیکوکار۲۰۳نیک کرداری و نیکویی
۶۴۸. مُخْتٰارُاختیار دار، صاحب اختیار۱۲۴۱دفع مملوکیّت، مستقیم در آزادگی و رأی، صاحب رأی و نظر شدن
۶۴۹. فَتّٰاحُبسیار گشاینده۴۸۹رفع حجب از دل، گشایش کارهای مغلق، گشایش امور
۶۵۰. نَفّٰاحُبسیار دمنده (دهنده)۱۳۹جذب نسیم‌های خاصّ الهی
 

فرنود

عضو انجمن
۶۵۱. مُرْتٰاحُ(خرسند) بسیار فرح بخش۶۴۹خشنودی و رضایت، دفع قبض، راحتی روح و روان
۶۵۲. مَنْ خَلَقَنیٖ وَ سَوّٰانیٖآن که مرا آفرید تسویه یکسان نمود۱۰۱۳رشد و بلوغ کارها به صواب و فرزند سالم و صالح
۶۵۳. مَنْ رَزَقَنیٖ وَ رَبّٰانیٖآن که روزی داد مرا و پرورش داد (پرورش داده)۷۲۶رزق و رشد فکری و روحی
۶۵۴. مَنْ اَطْعَمَنیٖ وَ سَقٰانیٖآن که مرا خورانید و نوشانید۴۹۷طعام و شراب حلال
۶۵۵. مَنْ قَرَّبَنیٖ وَ اَدْنٰانیٖآن که نزدیک کرد مرا و از نزدیکان قرار داد (پهلوی خود آورد)۵۷۴به درجات مقرّبین رسیدن
۶۵۶. مَنْ عَصَمَنیٖ وَ کَفٰانیٖآن که بازداشت مرا از گناه کفایت نمود۵۱۷کفایت امور و عصمت عرضی
۶۵۷. مَنْ حَفَظَنیٖ وَ کَلاٰنیٖآن که نگه داشت مرا و حفظ کرد۱۲۵۵محفوظ شدن
۶۵۸. مَنْ اَعَزَّنیٖ وَ اَغْنٰانیٖآن که گرامی داشت مرا و بی‌نیازم (توانگر) ساخت۱۳۴۶غنا و عزّت دارین
۶۵۹. مَنْ وَفَّقَنیٖ وَ هَدٰانیٖآن که مرا توفیق داد و هدایت کرد۴۱۲توفیق درک و پیاده کردن دین
۶۶۰. مَنْ ٰانَسَنیٖ وَ ٰاوٰانیٖآن که مرا همدم شد و در پناه خود گرفت۳۳۵انیس پیشگاه حضرت حق شدن
۶۶۱. مَنْ اَمٰاتَنیٖ وَ اَحْیٰانیٖآن که مرا بیمراند و زنده کند۶۷۸کشته شدن نفس امّاره و حیات دل
۶۶۲. مَنْ یُحِقُّ الْحَقَّ بِکَلِمٰاتِهٖآن که محقق می‌شود حق با سخنانش۸۴۵لباس حق پوشیدن و داشتن زبان گویا در احقاق حق
۶۶۳. مَنْ یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبٰادِهٖآن که می‌پذیرد توبه را از بندگانش۱۲۷۳توفیق توبه یافتن
۶۶۴. مَنْ یَحُولَ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهٖآن که حائل شود میان شخص و قلبش (دلش)۶۲۰رفع حجب
۶۶۵. مَنْ لٰا تَنْفَعُ الشَّفٰاعَةُ اِلّاٰ بِاِذْنِهٖآن که سود نبخشد میانجیگری جز با اجازه او۲۳۹۳اسباب به جا و واقعی و شفاعت آخرت
۶۶۶. مَنْ هُوَ اَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبیٖلِهٖآن که اوست دانا بدانکه گمراه شد از راهش۱۳۹۱عدم گمراهی
۶۶۷. مَنْ لاٰ مُعَقِّبَ لِحُکْمِهٖآن که نیست پس زننده‌ای بر داوری او (ای آن که پیگردی ندارد فرمانش)۴۳۶ابقای حکم
۶۶۸. مَنْ لٰا رٰادَّ لِقَضٰائِهٖآن که نیست رد کننده‌ای بر مشیّت (تقدیر) او۱۲۶۳قضا و قدر ممدوح و صواب
۶۶۹. مَنْ اِنْقٰادَ کُلُّ شَیءٍ لِاَمْرِهٖآن که رام (مطیع) است هر چیز برای فرمانش۸۸۲نفوذ کلمه، تسلّط امور
۶۷۰. مَنِ السَّمٰوٰاتُ مُطَوِیّٰاتٌ بِیَمیٖنِهٖآن که آسمان‌ها را در هم پیچیده۱۲۱۱طیّ الارض
۶۷۱. مَنْ یُرْسِلُ الرِّیٰاحَ بُشْراً بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهٖآن که فرستد بادها مژدگانی در پیشاپیش رحمتش۱۸۸۲آمادگی نزول رحمانی مادّی با برکت
۶۷۲. مَنْ جَعَلَ الْاَرْضَ مِهٰاداًآن که قرار داد زمین را بستر و مهد آسایش۱۲۷۶سیر و سیاحت در زمین
۶۷۳. مَنْ جَعَلَ الْجِبٰالَ اَوْتٰاداًآن که قرار داد کوه‌ها را میخ‌هایی۶۷۳قرار و سکونت دل
۶۷۴. مَنْ جَعَلَ الشَّمْسَ سِرٰاجاًآن که قرار داد آفتاب را چراغی روشن۸۸۹سیر در آفاق
۶۷۵. مَنْ جَعَلَ الْقَمَرَ نُوراًآن که قرار داد ماه را روشنایی (تابان)۸۲۱توفیقات شبانگاهی
۶۷۶. مَنْ جَعَلَ الَّیْلَ لِبٰاساًآن که قرار داد شب را پوشش ( جامه راحتی )۳۸۸توفیقات در شب‌ها و راز و نیاز در پوشش سحر
۶۷۷. مَنْ جَعَلَ النَّهٰارَ مَعٰاشاًآن که قرار داد روز را برای زندگی۸۹۲ازدیاد رزق روزانه
۶۷۸. مَنْ جَعَلَ النَّوْمَ سُبٰاتاًآن که قرار داد خواب را مایه آسایش۷۸۴آرامش و درمان بی خوابی و امراض عصبی
۶۷۹. مَنْ جَعَلَ السَّمٰاءَ بِنٰاءًآن که قرار داد آسمان را افراشته۳۷۸صعود در منازل طریق
۶۸۰. مَنْ جَعَلَ الْاَشْیٰاءَ اَزْوٰاجاًآن که قرار داد همه چیزها را جفت۵۵۴پیوند و همبستگی و باروری درختان تلقیح شونده
۶۸۱. مَنْ جَعَلَ النّٰارَ مِرْصٰاداًآن که قرار داد آتش را کمینگاه۸۰۹مغلوب شدن دشمنی
۶۸۲. سَمیٖعُشنوا۱۸۰استجابت دعا و شنیدن گوش ظاهری و برزخی
۶۸۳. شَفیٖعُشفاعت کننده، میانجی گر۴۶۰فراهم شدن اسباب برای رسیدن به مقاصد عظیمه، واسطه قرار دادن
۶۸۴. رَفیٖعُبلند پایه۳۶۰ترقّی درجات معنوی، ترفیع مقام
۶۸۵. مَنیٖعُفرازنده، بسیار ارجمند۱۷۰قرار گرفتن شخصیّت در پوشش عزّت
۶۸۶. سَریٖعُشتابکار، شتابنده۳۴۰زود یافتن حاجت
۶۸۷. بَدیٖعُنو بیرون آورنده، پدید آورنده۸۶درست شدن کارها و نجات از اندوه و کار فرو بسته، ابتکار و نوآوری
۶۸۸. کَبیٖرُبزرگ۲۳۲بزرگی در ظاهر و باطن، ارتباط ارواح و مجرّدات
۶۸۹. قَدیٖرُتوانا۳۱۴قوّت قلب و تسلّط بر کارها
۶۹۰. خَبیٖرُآگاه، دانا۸۱۲اطّلاع پیدا کردن بر ضمایر و اسرار قلوب
۶۹۱. مُجیٖرُپناه بخش، در پناه گیرنده۲۵۳جایگاه و منزل مناسب یافتن، ایمنی از عذاب، رفع ذلّت و خواری
۶۹۲. حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَیٍّزنده پیش از هر زنده۲۱۹شروع زندگی عارفانه، حیات قلب
۶۹۳. حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَیٍّزنده پس از هر زنده۱۶۳حیات قلب، بیداری قلب و فکر و ذهن
۶۹۴. حَیُّ الَّذیٖ لَیْسَ کَمِثْلِهٖ حَیٌّزنده‌ای که نیست همانندش زنده‌ای۱۴۷۲حیات دنیا و آخرت
۶۹۵. حَیُّ الَّذیٖ لاٰ یُشٰارِکُهُ حَیٌّزنده‌ای که همکاری نکرده او را زنده‌ای۱۳۴۴حیات باقیّه برای نفوس خاصّه، جاودانی در حیات معنوی
۶۹۶. حَیُّ الَّذیٖ لاٰ یَحْتٰاجُ اِلیٰ حَیٍّزنده‌ای که نیاز ندارد به زنده‌ای۱۲۷۱برای زندگی اشخاص تنها
۶۹۷. حَیُّ الَّذیٖ یُمیٖتُ کُلَّ حَیٍّزنده‌ای که بمیراند (می‌میراند) هر زنده را۱۲۸۷توحید افعالی
۶۹۸. حَیُّ الَّذیٖ یَرْزُقُ کُلَّ حَیٍّزنده‌ای که روزی دهد هر زنده‌ای را۱۱۴۴رزق حلال عامّه
۶۹۹. حَیّاً لَمْ یَرِثِ الْحَیٰوةَ مِنْ حَیٍّزنده‌ای که نگرفته زندگی از زنده دیگر، زنده‌ای که به ارث نبرده زندگانی را از زنده‌ای۱۳۶۲علم الیقین به حیات ازلی
۷۰۰. حَیُّ الَّذیٖ یُحْییِ الْمَوتٰیزنده‌ای که زنده کند مرده‌ها را۱۲۸۴صفای باطن، سرفرازی در قیامت
 

فرنود

عضو انجمن
۷۰۱. حَیُّ یٰا قَیُّومُ لاٰ تَأخُذُهُ سِنَةٌ وَ لاٰ نَوْمٌزندهٔ پاینده که نگیردش چُرت و نه خواب، زنده‌ای پایدار که او را چرت و خواب نگیرد۲۵۶۶بیداری و عدم غفلت، پایداری حیات بخش
۷۰۲. مَنْ لَهُ ذِکْرٌ لاٰ یُنْسیٰآن که یادش فراموش نشود آن که برای اوست یادی که فراموش نشود۱۲۱۲ازدیاد ذکر خدا، عدم فراموشی، باقی ماندن یاد و نام در روزگار
۷۰۳. مَنْ لَهُ نُورٌ لاٰ یُطْفیٰآن که نورش خاموش نگردد، آن که برای اوست روشنایی که خاموش نگردد۵۲۱بقای بر نورانیّت ذات و صفات، حیات قلب
۷۰۴. مَنْ لَهُ نِعَمٌ لاٰ تُعَدُّآن که نعمت‌هایش آمار نشود، آن که برای اوست نعمتهایی که به شمارش نیاید۷۹۰شکر نعمت‌های مادّی و معنوی، ازدیاد نعمات الهی
۷۰۵. مَنْ لَهُ مُلْکٌ لاٰ یَزُولُآن که سلطنتش زوال ندارد، آن که برای اوست فرمانروایی که زایل نگردد۲۹۹ابقای مقام
۷۰۶. مَنْ لَهُ ثَنٰاءٌ لاٰ یُحْصیٰآن که ستایشش شمرده نشود، آن که برای اوست حمد و ثنایی که شمرده نشود۸۲۵مدح و ثنای حق
۷۰۷. منْ لَهُ جَلاٰلُ لاٰ یُکَیِّفُآن که جلالش چگونگی نپذیرد، آن که برای اوست بزرگی که چگونگی نپذیرد۳۴۰علم به اسماء جلالی، برای بزرگی یافتن
۷۰۸. مَنْ لَهُ کَمٰالٌ لاٰ یُدْرَکُآن که کمالش درک نشود، آن که برای اوست کمالی که درک نشود۴۸۱رشد به کمالات واقعی
۷۰۹. مَنْ لَهُ قَضٰاءُ لاٰ یُرَدُّآن که قضایش رد ندارد، آن که برای اوست داوری که ردّ نگردد۱۲۷۱مقام تسلیم و رضا، داوری
۷۱۰. مَنْ لَهُ صِفٰاتٌ لاٰ تُبَدَّلُآن که صفاتش دگرگونی نپذیرد، آن که برای اوست صفاتی که دگرگون نگردد۱۱۶۳عدم زوال صفات حسنه، ثبات و رفع تلوّن
۷۱۱. مَنْ لَهُ نَعُوتٌ لاٰ تُغَیَّرُآن که نمایشهایش تغییر نپذیرد، آن که برای اوست تعریف‌هایی که تغییر نکند۲۲۹۲ابقای فضایل، ثبات و رفع تلوّن
۷۱۲. رَبَّ الْعٰالَمیٖنَپروردگار جهانیان۴۳۴تربیت و رشد در دنیا و آخرت
۷۱۳. مٰالِکِ یَوْمَ الدّیٖنِمالک روز جزا، فرمانروای روز جزا، صاحب جزا۲۴۲توفیقات حسنات در ایام خاص
۷۱۴. غٰایَةَ الطّٰالِبیٖنَنهایت جویندگان، هدف نهایی جویندگان۱۱۴۹راه یابی جویندگان هدف، رسیدن به مقصود
۷۱۵. ظَهْرَ الْلّاٰجیٖنَپشت و پناه پناهندگان، پشتیبان پناهندگان۱۲۳۰ازدیاد امید ناامیدان، رفع بی کسی در غربت
۷۱۶. مُدْرِکَ الْهٰارِبیٖنَدریابندهٔ گریختگان، دریابندهٔ فرار کنندگان۵۶۳پناه دادن رجوع کنندگان از خطا، پناه دادن و رجوع افراد فراری به وطن، باز آوردن گمشده
۷۱۷. مَنْ یُحِبُّ الصّٰابِریٖنَآن که دوست دارد شکیبایان را۴۹۴صبر و استقامت
۷۱۸. مَنْ یُحِبُّ التَّوّٰابیٖنَ) آن که دوستدار توبه کاران است، آن که دوستدارد بازگشت کنندگان را۶۱۸توفیق توبه و انابه
۷۱۹. مَنْ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّریٖنَآن که دوستدار پاکیزگان است، آن که دوستدارد پاکیزگان را۸۶۳طهارت ظاهری و باطنی
۷۲۰. مَنْ یُحِبُّ الْمُحْسِنیٖنَآن که دوستدار نیکوکاران است، آن که دوست دارد نیکوکاران را۳۵۹ازدیاد نیکوکار
۷۲۱. مَنْ هُوَ اَعْلَمُ بِالْمُهْتَدیٖنَآن که داناتر به راه یافتگان است، آن که اوست داناتر به راه هدایت یافتگان۷۸۴هدایت عامّه
۷۲۲. شَفیٖقُمهربان، اندرز دهندهٔ مهربان۴۹۰ازدیاد محبّت میان اقوام درجه یک
۷۲۳. رَفیٖقُهمراه، دوست و همراه۳۹۰دوست یابی
۷۲۴. حَفیٖظُحفیظ، نگهدار، نگهبان۹۹۸حفظ از موذیات، ترسیدن از هلاکت، محفوظ ماندن از شرّ مخلوقات و امراض، دفع خیالات فاسده
۷۲۵. مُحیٖطُفرادارنده، در بر گیرنده۶۷علم و معرفت
۷۲۶. مُقیٖتُروزی بخش، نیرو بخش۵۵۰توسعهٔ رزق، صبر، یادگیری علم، مطیع شدن نفس
۷۲۷. مُغیٖثُدادرس، فریادرس، به فریاد رسنده۱۵۵۰استغاثه از حضرت مستغاث، فریادرسی ناتوان
۷۲۸. مُعِزُّعزیز کننده، گرامی دارنده۱۱۷عزیز شدن در دنیا و آخرت
۷۲۹. مُذِلُّخوار کننده، ذلیل کننده۷۷۰ذلیل شدن دشمن، ایمنی مظلوم
۷۳۰. مُبْدِیءُآغازنده، پایه گذارنده، آغازگر۵۶شروع کارها، طلب فرزند، آسان شدن وضع حمل، ازدیاد شیر
۷۳۱. مُعیٖدُبرگرداننده، بازگرداننده، باز آورنده۱۱۲۴حفظ خانه، رجوع مسافر، غایب نشدن چیزی، سعادت ایمان
۷۳۲. مَنْ هُوَ اَحَدٌ بِلاٰ ضِدٍّآن که یگانه است و ضدّ ندارد، آن که اوست یکتای بی مخالف۹۵۱تحمید احدیّت و یکتایی
۷۳۳. مَنْ هُوَ فَرْدٌ بِلاٰ نِدٍّآن که یکتاست و برابری ندارد، آن که اوست یگانهٔ بی مخالف۴۷۲دفع اضداد، خالص شدن قلب از رقیب
۷۳۴. مَنْ هُوَ صَمَدٌ بِلاٰ عِیْبٍآن که بی نیاز است و کاستی ندارد، آن که اوست بی‌نیاز بدون عیب۳۵۰تقویت اراده، ثروت با برکت
۷۳۵. مَنْ هُوَ وِتْرٌ بِلاٰ کَیْفٍآن که تنهاست و چگونگی ندارد، آن که اوست تنهای بدون کیفیّت۸۵۰توحید صفاتی
۷۳۶. مَنْ هُوَ قٰاضٍ بِلاٰ حَیْفٍآن که قضاوت کند و خلاف حق ندارد، آن که اوست قضاوت کنندهٔ بدون ظلم۱۱۳۳قضاوت به حق
۷۳۷. مَنْ هُوَ رَبٌّ بِلاٰ وَزیٖرٍآن که پروردگاریست بی‌نیاز به وزیر، آن که اوست پروردگار بدون دستور دهنده۵۵۹تنظیم و ترتیب امور بدون دخالت افکار
۷۳۸. مَنْ هُوَ عَزیٖزٌ بِلاٰ ذُلٍّآن که عزیز است بی‌خواری، آن که اوست گرامی بدون خواری۹۵۸اقتدار حشمت و شوکت بدون عوارض
۷۳۹. مَنْ هُوَ غَنِیٌّ بِلاٰ فَقْرٍآن که توانگر است و فقر ندارد، آن که اوست توانگر بدون فقر۱۵۷۴زوال نداری و ابقای دارایی
۷۴۰. مَنْ هُوَ مَلِکٌ بِلاٰ عَزْلٍآن که سلطان عزل ناپذیر است، آن که اوست پادشاه بدون برکنار شدن۳۳۱ثابت بودن نفس
۷۴۱. مَنْ هُوَ مَوْصُوفٌ بِلاٰ شَبیٖهٍآن که موصوف بدون مانند است، آن که اوست وصف شده بدون مانند۶۷۳توحید صفات
۷۴۲. مَنْ ذِکْرُهُ شَرَفٌ لِلذّٰاکِریٖنَآن که ذکرش شرف است برای ذاکران (ذکرش شرف ذاکران است)۲۶۳۶ارتقای ذاکر حق
۷۴۳. مَنْ شُکْرُهُ فَوْزٌ لَلشّٰاکِریٖنَآن که شکرش کامیابی شاکران است۱۳۴۹شکر گزاری کامل، توفیق در شکر
۷۴۴. مَنْ حَمْدُهُ عِزٌّ لِلْحٰامِدیٖنَآن که حمدش عزّت حمدگویان است، آنکه ستایشش عزّت برای ستایش کنندگان است.۳۹۷فراهم شدن اسباب جهت عزّت
۷۴۵. مَنْ طٰاعَتُهُ نَجٰاةٌ لِلْمُطیٖعیٖنَآن که طاعتش نجات مطیعان است، آن که فرمانبریش رهایی از آتش است برای فرمانبرداران۸۸۳توفیق طاعات، جهت مطیع کردن
۷۴۶. مَنْ بٰابُهُ مَفْتُوحٌ لِلطّٰالِبیٖنَآن که درگاهش (درش) باز است برای جویندگان۷۸۶فتح برای سالکان مبتدی
۷۴۷. مَنْ سَبیٖلُهُ وٰاضِحٌ لِلْمُنیٖبیٖنَآن که راهش باز است برای توبه کاران، ای آن که راهش آشکار است برای بازآیندگان۱۲۳۴باز شدن راه‌های بسته
۷۴۸. مَنْ اٰیٰاتُهُ بُرْهٰانٌ لِلنّٰاظِریٖنَآن که نشانه‌های او برهان است برای بینندگان، آن که نشانه‌هایش دلیل آشکار است برای بینندگان۲۰۳۶تقویّت عقل و دل، رفع وسوسه
۷۴۹. مَنْ کِتٰابُهُ تَذْکِرَةٌ لِلْمُتَّقیٖنَآن که کتابش یادآور پرهیزکاران است، آن که کتابش یادآوری است برای پرهیزکاران۲۵۰۳انس با قرآن
۷۵۰. مَنْ رِزْقُهُ عُمُومٌ لِطّٰائِعیٖنَ وَ الْعٰاصیٖنَآن که روزیش شامل فرمانبران و گناهکاران است، آن که روزیش همگانی است برای فرمانبران و گنهکاران۱۰۱۷توحید عام، رزق عام
 

فرنود

عضو انجمن
۷۵۱. مَنْ رَحْمَتَهُ قَریٖبٌ مِنَ الْمُحْسِنیٖنَآن که مهرش پیرامون نیکوکاران است، آن که رحمتش نزدیک است به نیکوکاران۱۳۹۴ازدیاد کارهای خیر و نیک
۷۵۲. مَنْ تَبٰارَکَ اسْمُهُآن که مبارک است نامش۸۱۹تطابق اسم با مسمّی
۷۵۳. مَنْ تَعٰالیٰ جَدُّهُآن که بلند است اقبالش، آن که بلند مرتبه است شأنش۶۱۳روی آوردن اقبال و شانس و بخت
۷۵۴. مَنْ لاٰ اِلٰهَ غَیْرُهُآن که نیست معبود به حقی جز او، آن که نیست معبودی جز او۱۳۷۲توحید
۷۵۵. مَنْ جَلَّ ثَنٰائُهُآن که والاست ستایشش، آن که برتر است مدحش۶۸۰حمد و ثنای مطلوب
۷۵۶. مَنْ تَقَدَّسَتْ اَسْمٰائُهُآن که مقدس است نامهایش۱۱۶۲آن که پاکیزه است نامهایش؛مظهریّت اسماء جمالی
۷۵۷. مَنْ یَدُومُ بَقٰائُهُآن که همیشه می‌ماند، آن که جاویدان است ماندگاریش۲۵۹دوام و بقا
۷۵۸. مَنِ الْعَظَمَةُ بَهٰائُهُآن که بزرگواری جلوهٔ اوست، آن که بزرگی شکوه او است۱۱۵۰قابلیّت برای تجلیّات
۷۵۹. مَنِ الْکِبْرِیٰاءُ رِدٰائُهُآن که لباس کبریایی در بر دارد، آن که بزرگ منشی لباس اوست۵۶۵عزّت و عظمت یافتن، بزرگی و هیبت و شکوه
۷۶۰. مَنْ لاٰ تُحْصیٰ اٰلاٰئُهُآنکه شمرده شود مهربانی اش، آنکه به شمارش نیاید نعمتهای باطنی او۶۶۷ازدیاد توفیقات باطنی و معنوی
۷۶۱. مَنْ لاٰ تَعُدُّ نَعْمٰائُهُآنکه آمار نگردد نعمتهایش، آنکه شمرده نشود نعمتهای ظاهری او۷۶۲ازدیاد نعمات مادّی
۷۶۲. مُعیٖنُکمک کار، یاری کننده۱۷۰طلب مدد در کارهای مهم، مدد کار یافتن در بی کسی
۷۶۳. اَمیٖنُاستوار،‌ راز نگهدارنده، امانت دار۱۰۱برای حفظ امانات مالی و فروج و عورات
۷۶۴. مُبیٖنُآشکار کن، بزرگی و روشنی، آشکار کننده۱۰۲احقاق حق
۷۶۵. مَتیٖنُاستوار و نیرومند، استوار۵۰۰یقین، نجات زندانی، ازدیاد شیر
۷۶۶. مَکیٖنُپا برجا، توانا و پا بر جا، با منزلت، با مکنت۱۲۰استقامت و عدم تزلزل
۷۶۷. رَشیٖدُراهنمای پاینده، راهنما۵۱۴فتح، معلوم شدن سرانجام کار، ارشاد گمشدگان طریق
۷۶۸. حَمیٖدُستوده، پسندیده۶۲برطرف کردن اخلاق ذمیمه، کسب اخلاق حمیده، معزّز شدن نزد خلایق، دفع زبان هرزه، صلاح و نیک نامی
۷۶۹. مَجیٖدُبزرگوار، پرآوازه۵۷شفای دردها، نورانیّت دل، رفع قبض، ترقّی در سیر و سلوک
۷۷۰. شَدیٖدُمحکم، نیرومند، دلیر و نیرومند۳۱۸نابودی دشمن
۷۷۱. شَهیٖدُگواه، گواه و بیننده۳۱۹اطّلاع بر امور غیبی، سعادت و صلاح
۷۷۲. ذَالْعَرْشِ الْمَجیٖدِصاحب عرش بزرگ،‌ دارای عرش بزرگوار۱۳۸۹بلندی و رفعت
۷۷۳. ذَالْقَوْلِ السَّدیٖدِصاحب گفته درست، دارای گفتار محکم۹۷۶نطق صواب
۷۷۴. ذَاْلفِعْلِ الرَّشیٖدِصاحب کار برازنده، دارای کردار صحیح۱۴۵۶توفیق افعال صواب
۷۷۵. ذَالْبَطْشِ الشَّدیٖدِصاحب خشم سخت، صاحب حمله سخت۱۳۹۱دلیری و غالب شدن بر دشمن
۷۷۶. ذَالْوَعْدِ وَ الْوَعیٖدِصاحب وعده و تهدید، دارای مژده و تهدید۹۳۸باور، راستی در وعده
۷۷۷. مَنْ هُوَ الْوَلِیُّ الْحَمیٖدُآن که او ولی و حمید است، آن که اوست سرپرست ستوده، آن که اوست سرپرست پسندیده۲۷۱به دست آوردن سرپرست
۷۷۸. مَنْ هُوَ فَعّٰالٌ لِمٰا یُریٖدُآن که او به خوبی بکند هر چه خواهد، آن که اوست کوشا به آنچه اراده کند۵۷۷توحید افعالی، تفویض امور
۷۷۹. مَنْ هُوَ قَریٖبٌ غَیْرُ بَعیٖدٍآن که نزدیک است و دوری ناپذیر، آن که اوست نزدیک نزدیک۱۷۰۹برای نیل به مقرّبین، اجابت دعا
۷۸۰. مَنْ هُوَ عَلیٰ کُلِّ شَیءٍ شَهیٖدٌآن که او بر هر چیز گواه است۸۹۰مراقبه، پیدا شدن گمشده
۷۸۱. مَنْ هُوَ لَیْسَ بِظَلّٰامٍ لِلْعَبیٖدٍآن که او نیست ستم کننده بر بندگان۱۳۲۰دفع افکار ناپسند، خوش بینی به حق، اصلاح اعتقادات
۷۸۲. مَنْ لاٰ شَریٖکَ لَهُ وَ لاٰ وَزیٖرَآن که شریک و وزیر ندارد، آن که نیست همتایی برای او و نه دستور دهنده‌ای۹۴۶توحید خاص، دفع شرک
۷۸۳. مَنْ لاٰ شَبیٖهَ لَهُ وَ لاٰ نَظیٖرَآن که نیست همانندی برای او و نه مانندی، آن که مانند و شبیه و نظیر ندارد۱۶۷۰ظهور اسماء جمالی حق
۷۸۴. خٰالِقَ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ الْمُنیٖرِآفرینندهٔ خورشید و ماه تابان۱۸۷۰توحید در آفاق، تصرّف به اشیاء، خلق و اختراع در امور دقیق
۷۸۵. مُغْنِیَ الْبٰائِسِ الْفَقیٖرِتوانگر کننده مستمند بی‌چیز، توانگر کنندهٔ مستمند ندار، توانگر کنندهٔ بینوا و تهی دست۱۶۱۶غنی شدن، بی نیازی
۷۸۶. رٰازِقَ الطِّفْلِ الصَّغیٖرِروزی دهندهٔ کودک شیرخوار، روزی دهندهٔ کودک و خردسال۱۷۸۹کفایت رزق فرزندان
۷۸۷. رٰاحِمَ الشَّیْخِ الْکَبیٖرِمهربان بر پیرمرد کهنسال، رحم کنندهٔ پیرمرد کهنسال۱۴۵۴تقویت روحیه پیرمردان، نزول رحمت بر قلب سالخوردگان
۷۸۸. جٰابِرَ الْعَظْمِ الْکَسیٖرِبست و بند کنندهٔ استخوان شکسته، پیوند دهندهٔ استخوان شکسته۱۵۶۸مداوا و جبران گذشته، پیوند شکستگی‌ها، گشایش در کار بسته
۷۸۹. عِصْمَةَ الْخاٰئِفِ الْمُسْتَجیٖرنگهدار ترسان پناهنده (پناه جو)، نگهدارندهٔ هراسان زنهار خواهنده۱۶۶۲ادامه کار بدون خوف، حفظ و نگهداری اسیران، حفظ نفس از گناه
۷۹۰. مَنْ هُوَ بِعِبٰادِهٖ خَبیٖرٌ بَصیٖرٌآن که به بندگانش آگاه و بیناست۱۲۹۹مکاشفات، آگاهی از علوم خفایا و منایا، علم ضمیر
۷۹۱. مَنْ هُوَ عَلیٰ کُلِّ شَیءٍ قَدیٖرٌآن که او بر هر چیز تواناست۷۷۷قدرت
۷۹۲. ذَالْجُودِ وَ النِّعَمِصاحب جود و نعمت، دارای بخشش و نعمت‌ها۹۴۱احسان خاص
۷۹۳. ذَالْفَضْلِ وَ الْکَرَمِصاحب فضل و کرامت، دارای افزون بخشی و جوانمردی۱۹۳۸جلب تفضّلات مادّی و معنوی
۷۹۴. خٰالِقَ اللَّوْحِ وَ الْقَلَمِآفرینندهٔ دفتر قلم، آفرینندهٔ لوح و قلم۱۰۱۳کتابت و نویسندگی
۷۹۵. بٰارِیءَ الذَّرِّ وَ النَّسَمِبوجود آورندهٔ اجسام ریز و آدمیان، پدیدار کنندهٔ مورچه و بشر۱۳۳۱تولید مثل انسان و حیوانات، فرزند دار شدن
۷۹۶. ذَالْبَأسِ وَ النِّقَمِصاحب حدّت ( شدت ) و نقمت، دارای سختی و انتقام‌ها۱۰۲۲دفع دشمن و سختی
۷۹۷. مُلْهِمَ الْعَرَبِ وَ الْعَجَمِالهام بخش عرب و عجم، الهام کنندهٔ عرب و غیر عرب۵۶۸الهامات
۷۹۸. کٰاشِفَ الضُّرِّ وَ الْاَلَمِبرطرف کنندهٔ ضرر و درد، برطرف کنندهٔ زیان و درد۱۵۴۰برطرف شدن مریضی و درد، برطرف نمودن زیان وارد شده
۷۹۹. عٰالِمَ السِّرِّ وَ الْهِمَمِدانای راز و نهان، دانای راز و توجهات قلبی، دانای رازها و نهادهای نهفته۵۵۴باخبر شدن از قلب‌ها، علم و آگاهی بر مخفیات، علم ضمیر
۸۰۰. رَبَّ الْبَیْتِ وَ الْحَرَمِپروردگار کعبه و حرم۹۳۰توفیق زیارت خانه خدا
 

فرنود

عضو انجمن
اسماء اللهمعنیابجدخواص
۸۰۱. خَلَقَ الْاَشْیٰاءَ مِنَ الْعَدَمِآن که آفرید هر چیز را از عدم، آن که آفرید چیزها را از نیستی۱۳۹۸شروع کارهای نو
۸۰۲. فٰاعِلُکننده و انجام دهنده۱۸۱قوی شدن اراده
۸۰۳. جٰاعِلُنهنده، قرار دهنده۱۰۴نقشه ریزی
۸۰۴. قٰابِلُپذیرنده، روی آورده۱۳۳پذیرش، آماده کردن کارها، زمینه سازی
۸۰۵. کٰامِلُکامل، بی‌عیب و نقصان، تمام و بی‌نقصان۹۱درست انجام شدن کارهای مادّی، برطرف شدن لغزش‌های عقل
۸۰۶. فٰاصِلُجدا کننده و برّنده، از هم جدا کننده۲۰۱فاصله گرفتن افراد ناباب، تمییز خوب و بد
۸۰۷. وٰاصِلُبه هم پیوند، رسیده، پیوند دهنده۱۲۷وصول به محبوب، پیوند به مقاصد عظیم
۸-۸. عٰادِلُدادگر۱۰۵تعدیل در کارها
۸۰۹. غٰالِبُپیروز، چیره شونده و پیشی گرفته۱۰۳۳پیروزی و تفوق
۸۱۰. طٰالِبُخواستار، جوینده و خواهان۴۲تعلیم و تعلّم دانش خواه برای کسی که اول سلوک وی است
۸۱۱. وٰاهِبُبخشنده و عطا کننده۱۴ثروت و روزی، جلب منفعت
۸۱۲. مَنْ اَنْعَمَ بِطَوْلِهٖآن که نعمت بخشد به فضل خود، آن که نعمت دهد به فراوانی۳۰۳در حیطه فضل قرار گرفتن
۸۱۳. مَنْ اَکْرَمَ بِجُودِهٖآن که کرم کند به جود خود، آن که احسان کند به بخشش۳۷۱متّصف به اسماء جمالی، برای توسعه در امر معیشت
۸۱۴. مَنْ جٰادَ بِلُطْفِهٖآن که جود کند به لطف خود، آن که بخشش کند با نیکویی‌اش۲۲۴جذب عنایات خاص
۸۱۵. مَنْ تَعَزَّرَ بِقُدْرَتِهٖآن که عزیز باشد به نیروی خود، آن که سرافراز کند با توانایی‌اش۱۲۸۵از دست ندادن شرافت
۸۱۶. مَنْ قَدَّرَ بِحِکْمَتِهٖآن که اندازه گیرد به حکمت خود، آن که اندازه دهد با حکمتش۸۶۹تبیین و تقدیر معقولانه
۸۱۷. مَنْ حَکَمَ بِتَدْبیٖرِهٖآن که حکم کند به تدبیر خود، آن که داوری و حکومت کند با عاقبت اندیشی۷۸۱مدیریت ممدوح و با کفایت
۸۱۸. مَنْ دَبَّرَ بِعِلْمِهٖآن که تدبیر کند به دانش خود، آن که عاقبت اندیشی کند با دانش اش۴۴۳حصول نتایج علمی
۸۱۹. مَنْ تَجٰاوَزَ بِحِلْمِهٖآن که درگذرد به بردباری خود۵۹۲علم ورزیدن
۸۲۰. مَنْ دَنیٰ فیٖ عُلُوِّهٖآن که نزدیک است در برتری، آن که نزدیک است در عین بلند مرتبگی‌اش۳۵۵ترقّی زود هنگام، رشد سریع
۸۲۱. مَنْ عَلاٰ فیٖ دُنُوِّهٖآن که برتر است در عین نزدیکی، آن که بلند مرتبه است در عین نزدیکی‌اش۳۴۶ترقّی در قرب معنوی
۸۲۲. مَنْ یَخْلُقُ مٰا یَشٰاءُآن که بیافریند هرچه خواهد، آن که می‌آفریند آنچه را بخواهد۱۱۸۲شروع در درست
۸۲۳. مَنْ یَفْعَلُ مٰا یَشٰاءُآن که بکند هرچه بخواهد، آن که انجام دهد آنچه را بخواهد۶۳۲صحیح انجام دادن امور
۸۲۴. مَنْ یَهْدیٖ مَنْ یَشٰاءُآن که رهبری کند هر که را خواهد، آن که هدایت کند آنچه را بخواهد۵۲۰هدایت مطلقه
۸۲۵. مَنْ یُضِلُّ مَنْ یَشٰاءُآن که گمراه گذارد هر که را خواهد، آن که گمراه کند هر که را بخواهد۱۳۳۱دفع شیطان صفتان
۸۲۶. مَنْ یُعَذِّبُ مَنْ یَشٰاءُآن که کیفر دهد هر که را خواهد، آن که شکنجه کند هر که را خواهد۱۲۷۳کیفر دشمن
۸۲۷. مَنْ یَغْفِرُ لِمَنْ یَشٰاءُآن که بیامرزد هر که را خواهد۱۸۱۱آمرزش گناهان
۸۲۸. مَنْ یُعِزُّ مَنْ یَشٰاءُآن که عزیز کند هر که را خواهد۱۲۳۱عزّت و رفعت
۸۲۹. مَنْ یُذِلُّ مَنْ یَشٰاءُآن که ذلیل کند هر که را خواهد، آن که خوار کند هر که را خواهد۱۲۳۱سرکوب کردن خصم
۸۳۰. مَنْ یُصَوِّرُ فِی الْاَرْحٰامِ مٰا یَشٰاءُآن که صورت کشد در رحم‌ها هر چه را خواهد، آن که نقش بندد در رحم‌ها آنچه را خواهد۱۱۱۹طلب اولاد شایسته و زیبا
۸۳۱. مَنْ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهٖ مَنْ یَشٰاءُآن که مخصوص به رحمت خود کند هر که را خواهد، آن که اختصاص دهد رحمت خود را به هر که خواهد، آن که ویژه کند با رحمتش هر که را بخواهد۲۲۴۶قابلیّت
۸۳۲. مَنْ لَمْ یَتَّخِذْ صٰاحِبَةً وَ لاٰ وَلَداًآن که همسر نگیرد و فرزند نپذیرد، آن که نگرفته همدمی و نه فرزندی۲۰۵۴دفع همنشین گمراه
۸۳۳. مَنْ جَعَلَ لِکُلِّ شَیءٍ قَدْراًآن که مقرّر ساخته برای هر چیز اندازه،‌ آن که قرار داده بر هر چیزی اندازه‌ای ؛ محاسبه، علم ریاضی۸۸۸تعدیل اندیشه و تدبیر در امور
۸۳۴. مَنْ لاٰ یُشْرِکُ فیٖ حُکْمِهِ اَحَداًآن که شریک نکرده در حکم خود احدی را، آن که انبازی نگرفته در حکومتش کسی را۸۲۸صواب در نظر و قضاوت
۸۳۵. مَنْ جَعَلَ الْمَلاٰئِکَةَ رُسُلاًآن که فرشتگان را رسول کرده، آن که قرار داد فرشتگان را پیام آوران۶۱۲ارتباط با ملائکه
۸۳۶. مَنْ جَعَلَ فِی السَّمٰاءِ بُروجاًآن که نهاده است در آسمان برج‌ها، آن که قرار داد در آسمان دیده بانی‌هایی۶۲۷توحید افعالی
۸۳۷. مَنْ جَعَلَ الْاَرْضَ قَرٰاراًآن که گردانیده زمین را پایگاه، آن که قرار داد زمین را جای آسایش۱۷۲۷آرامش دل، طلب زمین پاک
۸۳۸. مَنْ خَلَقَ مِنَ الْمٰاءِ بَشَراًآن که آفریده از آب بشر۱۴۸۵تشکیل نطفه صالح، توحید افعالی
۸۳۹. مَنْ جَعَلَ لِکُلِّ شَیءٍ اَمَداًآن که قرار داده برای هر چیزی مدتی۶۲۹پایان رساندن زمان‌ها به عافیت
۸۴۰. مَنْ اَحٰاطَ بِکُلِّ شَیءٍ عِلْماًآن که فرا گرفته هر چیز را علمش۶۱۲علم و دانایی
۸۴۱. مَنْ اَحْصیٰ کُلَّ شَیءٍ عَدَداًآن که شمرده عدد هر چیز را۶۳۸حسابرسی صحیح، تدبیر امور و چاره سازی صحیح
۸۴۲. اَوَّلُنخست، آغاز۳۷یمن و برکت برای شروع کارها، جهت باز آمدن غایب، طلب فرزند
۸۴۳. آخِرُپس از پایان همه خلق است۸۰۱حسن عاقبت، دوام کارها به سعادت، صفای باطن، خوش دلی
۸۴۴. ظٰاهِرُنمایان و آشکار، پیدا۱۱۰۶عدم کوری ، ظهور گمشده، پیدا شدن مخفیّات
۸۴۵. بٰاطِنُاندرون هر چیز، پنهان۶۲اطّلاع بر اسرار مکنونه، ایمنی از ضلالت، حفظ امانت، نورانیّت دل
۸۴۶. بَرُّنیکوکار، نیکی۲۰۲سالم بودن فرزند از آفت، کرامت، رسیدن به مطلوب
۸۴۷. حَقُّدرست، راستی، راست و درست و سزاوار۱۰۸احقاق حق، خلاصی از طلبکار، پیدا شدن گم
۸۴۸. فَرْدُتنها، یکتا، تک۲۸۴خلاصی از کثرت، انقطاع الی الله
۸۴۹. وِتْرُیگانه، یکتا و تنها و طاق۶۰۶تجرّد، انقطاع از خلق
۸۵۰. صَمَدُبی‌نیاز، سرور بی‌نیاز۱۳۴غنا، استغناء، رجوع خلق به ذکر، یقین به صدق
 

فرنود

عضو انجمن
۸۵۱. سَرْمَدُهمیشه و پیوسته، همیشه جاوید، ابد۳۰۴ابقای روح در مقام رحمانی
۸۵۲. خَیْرَ مَعْرُوفٍ عُرِفَبهترین شناخته شده‌ها، بهترین شناخته شده به خوبی که شناخته شده۱۵۵۶ازدیاد معرفت به معبود
۸۵۳. اَفْضَلَ مَعْبُودٍ عُبِدَبرتر پرستیده شده‌ها، برترین عبادت شده که عبادت شده۱۱۰۹عبودیّت
۸۵۴. اَجَلَّ مَشْکُورٍ شُکِرَوالاتر شکرگزاری شدگان، والاترین سپاس شونده‌ای که سپاس شده۱۱۲۰تقویت حمد و شکر گزاری، ازدیاد نعمت
۸۵۵. اَعَزَّ مَذْکُورٍ ذُکِرَعزیزترین یاد شده‌ها، گرامی‌ترین یاد شده‌ای که یاد شده۱۹۶۴شهرت با عزّت
۸۵۶. اَعْلیٰ مَحْمُودٍ حُمِدَبلندترین ستوده‌ها، بالاترین ستوده‌ای که ستوده شده۲۶۱تجلیه صفات، مقام آور
۸۵۷. اَقْدَمَ مَوْجُودٍ طُلِبَقدیمی‌ترین موجودی که مطلوب است، قدیمی‌ترین موجودی که خواسته شده۲۴۵برای طلب و رسیدن به مقصود
۸۵۸. اَرْفَعَ مَوْصُوفٍ وُصِفَبرتر و ستایش شده، والاترین وصف شده‌ای که وصف شده۷۴۹توحید صفاتی، آرایش واقعی فضایل
۸۵۹. اَکْبَرَ مَقْصُودٍ قُصِدَبزرگ‌تر مقصود قصد شده، بزرگ‌ترین مقصودی که قصد شده۶۵۷برآوردن حاجات مهم
۸۶۰. اَکْرَمَ مَسْئُولٍ سُئِلَکریم‌تر درخواست شده، گرامی‌ترین سؤال شده‌ای که سؤال شده۴۸۹درستی درخواست سائل
۸۶۱. اَشْرَفَ مَحْبُوبٍ عُلِمَشریف‌تر محبوبی که دانسته شده، شریف‌ترین محبوبی که شناخته شده۷۷۹رسیدن عالمانه به معشوق و معبود
۸۶۲. حَبیٖبَ الْبٰاکیٖنَدوست گریه کنندگان۱۳۶ازدیاد بکاء (گریه و اشک)
۸۶۳. سَیِّدَ الْمُتَوَکِّلیٖنَآقای متوکلان، آقای توکل کنندگان۶۶۱اعتماد و تکیه بر حق
۸۶۴. هٰادِیَ الْمُضِلّیٖنَرهنمای گمراهان۹۸۱هدایت افراد گمراه، در راه راست قرار گرفتن
۸۶۵. وَلِیَّ الْمُؤمِنیٖنَسرپرست مؤمنان۲۷۳ولایت مطلقه
۸۶۶. اَنیٖسَ الذٰاکِریٖنَانیس ذاکران، همدم یاد کنندگان۱۱۳۳کثرت انس به ذکر
۸۶۷. مَفْزَعَ الْمَلْهُوفیٖنَپناه دلسوختگان۴۴۹قوّت قلب مادران فرزند مرده و افراد برادر مرده
۸۶۸. مُنْجِیَ الصّٰادِقیٖنَنجات بخش راستگویان، نجات دهندهٔ راستگویان۳۸۹نجات با صداقت
۸۶۹. اَقْدَرَ الْقٰادِریٖنَتواناتر توانایان، تواناترین قدرتمندان۷۰۱امداد از قدرت حق در کارها
۸۷۰. اَعْلَمَ الْعٰالِمیٖنَداناتر دانایان، داناترین دانایان۳۷۳ازدیاد دانش
۸۷۱. اِلٰهَ الْخَلْقِ اَجْمَعیٖنَمعبود خلق همه، معبود آفریدگان۹۷۱توحید عام
۸۷۲. مَنْ عَلاٰ فَقَهَرَآن که بالاست و تسلط دارد، آن که سربلند شد پس غالب گشت۵۷۶علوّ بدون سقوط
۸۷۳. مَنْ مَلَکَ فَقَدَرَآن که مالک است و توانایی دارد، آن که مالک شد پس توانا گشت۵۶۴تملیک و تسلّط بر مال و اهل خود
۸۷۴. مَنْ بَطَنَ فَخَبَرَآن که نهان است و آگاهی دارد، آن که نهان شد پس آگاه گشت۱۰۳۳علم پنهانی و غیب، آگاهی بر ضمائر
۸۷۵. مَنْ عُبِدَ فَشَکَرَآن که پرستیده شود و تقدیر کند، آن که پرستیده شد پس سپاسگزار گشت۷۷۶عبودیّت خاصّه
۸۷۶. مَنْ عُصِیَ فَغَفَرَآن که نافرمانی شود و بیامرزد، آن که نافرمانی شد پس آمرزید۱۶۲۰بخشش ، درخواست غفران، اعمال قبول
۸۷۷. مَنْ لاٰ تَحْویٖهَ الْفِکَرُآن که جا نگیرد در اندیشه‌ها، آن که در بر نگیرد او را اندیشه۸۸۱توحید افعالی
۸۷۸. مَنْ لاٰ یُدْرِکُهُ بَصَرٌآن که نیابد او را دیده‌ها، آنکه درک نکند او را دیده‌ای۶۵۲توحید صفات
۸۷۹. مَنْ لاٰ یَخْفیٰ عَلَیْهِ اَثَرٌآن که پوشیده نماند بر او اثر، آن که پوشیده نماند بر او نشانه‌ای۱۶۳۷دفع شرک خفی
۸۸۰. رٰازِقَ الْبَشَرِروزی دهندهٔ بشر۸۴۱رزق عامّه
۸۸۱. مُقَدِّرَ کُلِّ قَدَرٍاندازه گیرندهٔ هر اندازه، اندازه دهنده هر اندازه۶۹۰محاسبه در عمران، بنیان کارهای بزرگ
۸۸۲. حٰافِظُنگاهدارنده۹۸۹حفظ خود و اهل از خطرها
۸۸۳. بٰارِیءُآفریننده۲۱۳خلاصی از تنهایی، طلب فرزند، منقاد شدن خلق، طلب مربّی
۸۸۴. ذٰارِیءُپدید آرنده، آفریدگار و افزون کننده۹۱۱ردّ غایب
۸۸۵. بٰاذِخُبلند مقام؛۱۳۰۳ترفیع مقام دنیوی
۸۸۶. فٰارِجُگشایش بخش، باز کنندهٔ روزی۲۸۴گشایش در رزق، گشودن بخت و اقبال
۸۸۷. فٰاتِحُگشاینده۴۸۹مفتوح شدن کارهای مقلق، رفع حجب قلبی، باز شدن رزق مادّی
۸۸۸. کٰاشِفُگشاینده، آشکار و هویدا کننده۴۰۱کشف سیرت، هویدا شدن اموری که پنهان می‌کنند
۸۸۹. ضٰامِنُعهده دار و ملتزم۸۹۱تضمین کارها به صواب
۸۹۰. اٰمِرُفرمانده،‌ دستور دهنده۲۴۱تقویت نفس رحمانی
۸۹۱. نٰاهیٖقدغن کننده، نهی کننده۶۶تضعیف نفس شیطانی، بی رغبتی به محرّمات، دفع ضرر
۸۹۲. مَنْ لاٰ یَعْلَمُ الْغَیْبَ اِلّٰا هُوَآن که جز او غیب نداند، آن که نمی‌داند نهان را جز او۱۳۵۷علم به امور غیبی
۸۹۳. مَنْ لاٰ یَصْرِفُ السُّوءَ اِلّٰا هُوَآن که برنگرداند پیشامد بد را جز او، آن که بر نمی‌گرداند بدی را جز او۶۴۱دفع سوء همسایه و قرین، دفع سوء ظن
۸۹۴. مَنْ لاٰ یَخْلُقُ الْخَلْقَ اِلّٰا هُوَآن که نیافریند آفریده را جز او۱۶۶۵ایجاد و اختراع، ابداع
۸۹۵. مَنْ لاٰ یَغْفِرُ الذَّنْبَ اِلّٰا هُوَآن که نیامرزد گناه را جز او۲۲۳۷آمرزش خواهی و طلب عفو
۸۹۶. مَنْ لاٰ یُتِمَّ النِّعْمَةَ اِلّٰا هُوَآن که تمام نکند نعمت را جز او۸۱۰عدم زوال نعمت
۸۹۷. مَنْ لاٰ یُقَلِّبُ الْقُلُوبَ اِلّٰا هُوَآن که زیر و رو نکند دل‌ها را جز او، آن که دگرگون نکند دل‌ها را جز او۴۷۵تقویت قلب، انقلاب درونی، رفع افسردگی
۸۹۸. مَنْ لاٰ یُدَبِّرُ الْاَمْرَ اِلّٰا هُوَآن که تدبیر کارها نکند جز او،‌ آن که نمی‌کند کار را جز او۶۵۳تدبیر و مدیریت خاصّه، تدبیر در امور
۸۹۹. مَنْ لاٰ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ اِلّٰا هُوَآن که نباراند باران را جز او، آنکه نمی‌فرستد باران را جز او۱۸۰۲طلب باران و نزول رحمت عامّه
۹۰۰. مَنْ لاٰ یَبْسُطُ الرِّزْقَ اِلّٰا هُوَآن که وسعت ندهد روزی را جز او، آن که نمی‌گستراند روزی را جز او۵۸۳گشایش رزق خود و خانواده
 

فرنود

عضو انجمن
۹۰۱. مَنْ لاٰ یُحْیِی الْمَوْتیٰ اِلّٰا هُوَآن که زنده نکند مرده‌ها را جز او، آن که زنده نمی‌کند مرده را جز او۶۸۹حیات مادّی و معنوی
۹۰۲. مُعیٖنَ الضُّعَفٰاءِکمک ناتوان‌ها، یاور ضعیفان۱۱۵۲قوّت قلب افراد ندار، دفع مذلّت و خواری
۹۰۳. صٰاحِبَ الْغُرَبٰاءِیاور غریبان، همنشین غریبان۱۳۳۵امداد روحی برای افراد غریب و تنها، رفع بی کسی، ازدیاد رفیق
۹۰۴. نٰاصِرَ الْاُولِیٰاءِیار دوستان، یاری دهندهٔ دوستان۴۲۰کمک از دوستان
۹۰۵. قٰاهِرَ الْاَعْداٰءِچیره بر دشمنان، غلبه کنندهٔ بر دشمنان۴۱۳غلبه بر دشمن
۹۰۶. رٰافِعَ السَّمٰاءِفرازنده آسمان‌ها۴۸۳ترقّی در سلوک
۹۰۷. اَنیٖسَ الْاَصْفِیٰاءِانیس برگزیدگان، همدم برگزیدگان۳۳۴همنشینی با افراد شایسته
۹۰۸. حَبیٖبَ الْاَتْقِیٰاءِدوست پرهیزکاران۵۶۵حبّ تقوی
۹۰۹. کَنْزَ الْفُقَرٰاءِگنج فقیران، گنج تهیدستان۴۸۹ازدیاد رزق مستمندان
۹۱۰. اِلٰهَ الْاَغْنِیٰاءِمعبود توانگران۱۱۲۹ثروت خاصّ
۹۱۱. اَکْرَمَ الْکُرَمٰاءِکریم‌تر کریمان، کریم‌ترین بخشندگان۵۵۳در پوشش الطاف کریمانه حق قرار گرفتن
۹۱۲. کٰافِیاً مِنْ کُلِّ شَیءٍکافی بر هر چیز، بسنده از هر چیزی۵۶۲کفایت امور
۹۱۳. قٰائِماً عَلیٰ کُلِّ شَیءٍپاینده بر هر چیز۶۱۳استواری در زندگی
۹۱۴. مَنْ لاٰ یُشْبِهُهُ شَیءٌآن که مانند چیزی نیست، آن که همانند نیست او را چیزی۷۵۳توحید صفاتی
۹۱۵. مَنْ لاٰ یَزیٖدُ فیٖ مُلْکِهٖ شَیءٌآن که نیفزاید در ملکش چیزی، آن که زیاد نمی‌شود فرمانروایی اش چیزی۶۴۷علم به غیب
۹۱۶. مَنْ لاٰ یَخْفیٰ عَلَیْهِ شَیءٌآن که پوشیده نیست بر او چیزی،‌ آن که مخفی نماند بر او چیزی۱۲۴۶علم به اسرار، علم ضمیر
۹۱۷. مَنْ لاٰ یَنْقُصُ مِنْ خَزٰائِنِهٖ شَیْءٌآن که کم نشود از خزینه‌هایش چیزی، آن که نمی‌کاهد از گنجهایش چیزی۱۴۳۵برکت در مال
۹۱۸. مَنْ لَیْسَ کَمِثْلِهٖ شَیْءٌآن که نیست به مانندش چیزی، آن که نیست همانندش چیزی۱۰۹۵توحید صفاتی
۹۱۹. مَنْ لاٰ یَعْزُبُ عَنْ عِلْمِهٖ شَیْءٌآن که به در نرود از محیط دانشش چیزی، آن که به دور نیست از دانشش چیزی۷۸۵علم به غیب
۹۲۰. مَنْ هُوَ خَبیٖرُ بِکُلِّ شَیْءٍآن که او آگاه است بر هر چیزی، آن که اوست آگاه به همه چیز۱۲۷۵علم به معادن، علم به خواص مواد
۹۲۱. مَنْ وَسِعَتْ رَحْمَتُهُ کُلَّ شَیْءٍآن که فرا گیرد رحمتش بر هر چیزی۱۶۳۹سلامتی و عافیت عامّه
۹۲۲. مُکْرِمُگرامی‌دار،‌ بخشنده، گرامی دارنده۳۰۰احترام و عزّت بین خلق
۹۲۳. مُطْعِمُاطعام کن، اطعام کننده، سیر کننده۱۵۹برکت در تقدیر
۹۲۴. مُنْعِمُنعمت بخش،‌ نعمت دهنده۲۰۰ازدیاد نعمت
۹۲۵. مُعْطیٖدهنده، عطا بخش۱۲۹رفع احتیاج، بی نیازی از خلق
۹۲۶. مُغْنیٖبی‌نیاز کن، توانگر کننده، بی‌نیاز کننده۱۱۰۰توانگری، کفایت معاش، بی نیاز از خلق
۹۲۷. مُقْنیٖذخیره گذار، خشنود کننده، هموار کننده۲۰۰دست یابی و سهولت به آن چه هست، ترغیب به افعال ممدوح
۹۲۸. مُفْنیٖفنا کننده، نابود کننده، نیست کننده۱۸۰دفع رذایل، رسیدن به فنا
۹۲۹. مُحْییٖزنده کن، زنده کننده۶۸زنده شدن دل به معرفت، ایمنی از آفات
۹۳۰. مُرْضیٖبیمار کن، بیمار کننده، خشنود کننده۱۰۵۰شفای مریض
۹۳۱. مُنْجیٖنجات بخش، رهایی دهنده۱۰۳رهایی از زندان و اسارت
۹۳۲. اَوَّلَ کُلِّ شَیءٍ وَ اٰخِرَهُاول هر چیز و آخرش، آغاز هر چیزی و انجام آن۱۲۰۹طی طریق با عافیت، شروع اختتام به صواب
۹۳۳. اِلٰهَ کُلِّ شَیءٍ وَ مَلیٖکَهُمعبود هر چیزی و دارنده‌اش، معبود هر چیزی و خداوند آن۵۰۷رهبری عامّه، تملیک موجودی
۹۳۴. رَبَّ کُلِّ شَیءٍ وَ صٰانِعَهُپرورندهٔ هر چیز و سازندهٔ آن۷۸۴مدیریت در ساخت
۹۳۵. بٰارِیءَ کُلِّ شَیءٍ وَ خٰالِقَهُبرآرندهٔ هر چیز و آفریننده‌اش پدید آورندهٔ هر چیزی و آفریننده آن۱۳۰۶ایجاد و ابداع
۹۳۶. قٰابِضَ کُلِّ شَیءٍ وَ بٰاسِطَهُگیرنده هر چیز و گشاینده‌اش۱۳۴۶قبض و بسط روحی
۹۳۷. مُبْدِیءَ کُلِّ شَیءٍ وَ مُعیٖدَهُآغاز کنندهٔ هر چیز و بازگرداننده‌اش۵۴۲شروع کار و اتمام آن به صواب
۹۳۸. مُنْشِیءَ کُلِّ شَیءٍ وَ مُقَدِّرَهُپایدار کنندهٔ هر چیز و اندازه گیرش ایجاد کنندهٔ هر چیزی و اندازه دهندهٔ آن۱۱۰۶ساختمان و کارخانه به حدّ خاص
۹۳۹. مُکَوِّنَ کُلِّ شَیءٍ وَ مُحَوِّلَهُبود کنندهٔ هر چیز و تبدیل کنندهٔ آن (جنباننده‌اش) هستی بخش هر چیزی و گردانندهٔ آن۵۷۱انقلاب درونی
۹۴۰. مُحْیِیَ کُلِّ شَیءٍ وَ مُمیٖتَهُزنده کنندهٔ هر چیزی و میرانندهٔ آن۹۲۹بقاء و فنا، بهره مندی از فصول
۹۴۱. خٰالِقَ کُلِّ شَیْءٍ وَ وٰارِثَهُآفریننده هر چیز و وارث آن، آفریننده هر چیزی و ارث برندهٔ آن۱۸۰۹بقای اولاد، طلب فرزند
۹۴۲. خَیْرَ ذٰاکِرٍ وَ مَذْکُورٍبهترین یادآور یاد شده، بهترین یاد کننده و یاد شونده۲۷۰۳اتّصال بین ذاکر و مذکور
۹۴۳. خَیْرَ شٰاکِرٍ وَ مَشْکُورٍبهترین سپاسگزار و سپاس شده، بهترین سپاسگزار و سپاسگزاری شده۱۹۰۳توجّه سپاسگزار به خداوند، ازدیاد نعمت
۹۴۴. خَیْرَ حٰامِدٍ وَ مَحْمُودٍبهترین ستاینده و ستوده شده۹۶۷ستایش حق
۹۴۵. خَیْرَ شٰاهِدٍ وَ مَشْهُودٍبهترین گواه گواهی شده۱۴۸۱مراقبه اعمال
۹۴۶. خَیْرَ دٰاعٍ وَ مَدْعُوٍّبهترین خواهان و خوانده شده، بهترین دعوت کننده و دعوت شده۱۰۱۱اصرار در دعا، خلوص در ادعیه، دعوی‌های به جا
۹۴۷. خَیْرَ مُجیٖبٍ وَ مُجٰابٍبهترین اجابت کننده و اجابت شده، بهترین اجابت کننده و اجابت شده۹۱۷اجابت دعا
۹۴۸. خَیْرَ مُونِسٍ وَ اَنیٖسٍبهترین مونس و انیس، بهترین همدم و دلارام۱۰۹۳انس به حق
۹۴۹. خَیْر صٰاحِبٍ وَ جَلیٖسٍصاحب مصاحب و همنشین،‌ بهترین رفیق و همنشین۱۰۲۰همنشین ممتاز
۹۵۰. خَیْرَ مَقْصُودٍ وَ مَطْلُوبٍبهترین مقصود و مطلوب، بهترین خواسته شده و جسته شده۱۱۴۳رسیدن به مقصود و حاجت، قبولی دعوات
 

فرنود

عضو انجمن
۹۵۱. خَیْرَ حَبیٖبٍ وَ مَحْبُوبٍبهترین دوست و محبوب، بهترین دوست و دوست داشته شده۸۹۶ازدیاد محبّت
۹۵۲. مَنْ هُوَ لِمَنْ دَعٰاهُ مُجیٖبٌآن که برای خوانندهٔ خویش اجابت کند (دعا کننده خود) آن که برای کسی که او را می‌خواند اجابت کننده است۳۵۶اجابت دعا، پذیرش درخواست
۹۵۳. مَنْ هُوَ لِمَنْ اَطٰاعَهُ حَبیٖبٌآن که برای فرمانبردارش دوست است، آن که اوست بدان که پیروی کند او را دوست۳۲۹شیرین شدن طاعات
۹۵۴. مَنْ هُوَ اِلیٰ مَنْ اَحَبَّهُ قَریٖبٌآن که به دوستدار خود نزدیک است ، آن که او برای هر دوستش دارد نزدیک است۵۶۰قرب دوست
۹۵۵. مَنْ هُوَ بِمَنِ اسْتَحْفَظَهُ رَقیٖبٌآن که به نگهبانی خواه خود نگهبان است، آن که برای هر که نگهدارش خواند دیده بان است۱۹۵۹مراقبه و پایداری
۹۵۶. مَنْ هُوَ بِمَنْ رَجٰاهُ کَریٖمٌآن که به امیدوار خویش کریم است، آن که اوست بدان که امیدوار باشد به او بخشنده۶۷۲کرامت خاصّه
۹۵۷. مَنْ هُوَ بِمَنْ عَصٰاهُ حَلیٖمٌآن که نسبت به نافرمان خود بردبار است، آن که اوست بدان که نافرمانی کند او را بردبار۴۴۷بردباری در برابر افراد زیر دست نافرمان
۹۵۸. مَنْ هُوَ فیٖ عَظَمَتِهٖ رَحیٖمٌآن که در عین عظمتش مهربان است (در بزرگواری خود) آن که اوست در بزرگی‌اش مهربان۱۸۶۴مهربانی و لطف به زیردستان
۹۵۹. مَنْ هُوَ فیٖ حِکْمَتِهٖ عَظیٖمٌآن که در حکمت خود بزرگ است۱۸۸۴تنظیم و ترتیب کارهای بزرگ بر وفق مراد
۹۶۰. مَنْ هُوَ فیٖ اَحْسٰانِهٖ قَدیٖمٌآن که در احسان خود دیرین است، آن که اوست در نیکویی کردنش دیرینه۴۷۰نیکی دائمی
۹۶۱. مَنْ هُوَ بِمَنْ اَرٖادَهُ عَلیٖمٌآن که به خواستار (هر که او را خواهد) خویش داناست، آن که اوست بدان که اراده کند او را دانا۵۵۴دفع جهل مرکّب
۹۶۲. مُسَبِّبُسبب ساز، چاره ساز، فراهم آورنده۱۰۴آماده شدن اسباب ظاهری
۹۶۳. مُرَغِّبُتشویق کن (شوق آور) راغب کننده، خواهان کننده۱۲۴۲تمایل به عبادات و طاعات
۹۶۴. مُقَلِّبُزیر و رو کننده (گرداننده)، گردش دهنده دگرگون کننده۱۷۲تغییر و تحوّل قلب از ادبار به اقبال
۹۶۵. مُعَقِّبُپی جو (پیگیر)، تأخیر انداز، پوینده۲۱۲سیر در پایان عسرها
۹۶۶. مُرَتِّبُترتیب دهنده، درست کننده۶۴۲تنظیم امور
۹۶۷. مُخَوِّفُترساننده، بیم دهنده۷۲۶تعدیل خوف
۹۶۸. مُحَذِّرُبیم دهنده (برحذر دار)، آگاه کننده، برحذر کننده۹۴۸توجّه در دفع منکرات و وسواس نفس، آگاهی نفس
۹۶۹. مُذَکِّرُیاد کننده، یادآوری کننده، به یاد آورنده۹۶۰مراقبه نفس
۹۷۰. مُسَخِّرُتسخیر کننده، بگمار گمارنده۹۰۰تسخیر مقاصد، به تسلّط در آوردن قلوب، رسیدن به مقصود
۹۷۱. مُغَیِّرُدگرگون ساز، تغییر دهنده۱۲۵۰تحوّل و تبدیل خانه و ماشین
۹۷۲. مَنْ عِلْمُهُ سٰابِقٌآن که دانش او پیشین است۳۸۹محفوظات علمی
۹۷۳. مَنْ وَعْدُهُ صٰادِقٌآن که وعده او راست است۳۷۰صداقت در وعده
۹۷۴. مَنْ لُطْفُهُ ظٰاهِرٌآن که لطف او آشکار است۱۳۲۰مظهریّت لطیف
۹۷۵. مَنْ اَمْرُهُ غٰالِبٌآن که دستور او چیره است، آن که فرمانش چیره است۱۳۶۹دستورات نافذ
۹۷۶. مَنْ کِتٰابُهُ مُحْکَمٌآن که قرآنش محکم است، آن که کتابش محکم است۶۲۶قرب به قرآن
۹۷۷. مَنْ قَضٰائُهُ کٰائِنٌآن که قضای او محقق و حتمی است، آن که داوری‌اش شدنی است۱۰۶۹تن دادن به قضا و قدر
۹۷۸. مَنْ قُرْاٰنُهُ مَجیٖدٌآن که قرآنش بزرگوار است۵۰۳تفهیم قرآن
۹۷۹. مَنْ مُلْکُهُ قَدیٖمٌآن که ملک او دیرین است، آن که فرمانروایی‌اش دیرینه است۳۳۹بقای ملک و زمین و کارخانه
۹۸۰. مَنْ فَضْلُهُ عَمیٖمٌآن که فضلش همگانی است، آن که افزون بخشیش محکم است۱۱۶۵افزایش تفضّل عامّه
۹۸۱. مَنْ عَرْشُهُ عَظیٖمٌآن که عرش او بزرگ است، آن که عرشش بسیار بزرگ است۱۶۸۵بلند شدن مقام معنوی
۹۸۲. مَنْ لاٰ یَشْغَلُهُ سَمْعٌ عَنْ سَمْعٍآن که سرگرم نکند او را شنیدنی از شنیدنی (ای که بازش ندارد شنیدنی از شنیدنی)۱۹۲۶مراقبه گوش
۹۸۳. مَنْ لاٰ یَمْنَعُهُ فِعْلٌ عَنْ فِعْلٍآن که مانع نشود او را کاری از کار دیگر۷۷۷توحید افعالی، مانع نشدن کارها در اعمال
۹۸۴. مَنْ لاٰ یُلْهیٖهِ قَوْلٌ عَنْ قَوْلٍآن که مشغولش نکند گفتاری از گفتار دیگر، آن که سرگرمش نکند سخنی از سخن دیگر۵۷۳مراقبهٔ زبان، فراغت از غیر در مجالس عمومی
۹۸۵. مَنْ لاٰ یُغَلِّطُهُ سُؤٰالٌ عَنْ سُؤالٍآن که به اشتباه نیاندازد او را پرسشی از پرسش دیگر، آن که به غلط نکشد او را سؤالی از سؤال دیگر۱۴۸۹تعلیم و تعلّم
۹۸۶. مَنْ لاٰ یَحْجَبُهُ شَیءً عَنْ شَیْءٍآن که حجاب نشود او را چیزی از چیز دیگر، آن که پرده‌اش نباشد او را چیزی از چیز دیگر۸۸۹دفع حُجُب
۹۸۷. مَنْ لاٰ یُبْرِمُهُ اِلْحٰاحُ الْمُلِحّیٖنَآن که به ستوهش نیاورد پافشاری و اصرار ورزان، آن که به تنگش نیاورد او را اصرار مبرمان (پافشاری کنندگان)۵۹۵تسلّط بر خواهش زن و اولاد زیردست
۹۸۸. مَنْ هُوَ غٰایَةُ مُرٰادِ الْمُریٖدیٖنَآن که او نهایت خواستهٔ خواستاران است، آن که او آرمان نهایی جویندگان است، آن که اوست هدف نهایی اراده کنندگان۱۷۰۷یافتن استاد حاذق
۹۸۹. مَنْ هُوَ مُنْتَهیٰ هِمَمِ الْعٰارِفیٖنَآن که او حدّ نهایی همّتهای عارفان است، آن که او نهایت همّت عارفان است۱۱۳۳عرفان و معرفت
۹۹۰. مَنْ هُوَ مُنْتَهیٰ طَلَبَ الطّٰالِبیٖنَآن که او منتهای طلب طالبان است، آن که او نهایت جستجوی حق جویان است، آن که او نهایت خواسته جویندگان است۷۸۰غایت جویندگان
۹۹۱. مَنْ لاٰ یَخْفیٰ عَلَیْهِ ذَرَّةٌ فِی الْعٰالَمیٖنَآن که نهان نباشد بر او ذره‌ای در تمام جهانیان،‌ آن که پوشیده نماند بر او ذرّه‌ای در تمام جهانیان۲۱۶۳آگاهی به خواص اشیاء
۹۹۲. حَلیٖماً لاٰ یَعْجَلُبردبار بی شتاب، بردباری که شتاب نکند۲۳۳ازدیاد تأنّی و ترک عجله
۹۹۳. جَوٰاداً لاٰ یَبْخَلُبخشنده غیر بخیل، بخشنده بی حساب، بخشنده‌ای که بخل نورزد۶۸۸سخاوت خاصّه
۹۹۴. صٰادِقاً لاٰ یُخْلِفُراستگویی که خلاف وعده نکند، راستگوی بی تخلّف، راستگویی که خلاف نکند۹۴۷صدق بدون عوارض
۹۹۵. وَهّٰاباً لاٰ یَمَلُّبخشندهٔ خستگی ناپذیر، کن یا کننده خستگی ناپذیر، بخشنده‌ای که ملول نشود۱۲۶بخشش مستمر
۹۹۶. قٰاهِراً لاٰ یُغْلَبُچیرهٔ بدون شکست، فرازندهٔ شکست ناپذیر، غلبه کننده‌ای که مغلوب نگردد۱۳۸۰شکست دادن دشمن
۹۹۷. عَظیٖماً لاٰ یُوصَفُبزرگی که در وصف نگنجد، بزرگواری که وصف نمی‌شود۱۲۳۸توحید صفاتی
۹۹۸. عَدْلاً لاٰ یَحیٖفُدادگری که ستم نکند، دادگر بی انحراف۲۴۴عدالت بدون غوامض، تعدیل و مساوات
۹۹۹. غَنِیّاً لاٰ یَفْتَقِرُبی‌نیازی که تهیدست نگردد۱۸۸۲ابقا و برکت مال و دفع تنگدستی
۱۰۰۰. کَبیٖراً لاٰ یَصْغَرُبزرگی که کوچک نگردد۱۵۶۴عدم تنزّل در مقام، رفع نزول و رکود
۱۰۰۱. حٰافِظاً لاٰ یَغْفُلُنگهداری که غفلت نورزد، نگهبان بی غفلت، نگهدارنده‌ای که غافل نشود۲۱۴۱مراقبه اعضاء و جوارح
 


🔴 لینک های مفید: شبیه ساز منظومه شمسی ,
میزبانی شده توسط سرورهای قدرتمند افیکس هاست

بالا