لغت نامه دهخدا مغفرت. [ م َ ف ِ رَ ] (ع اِمص )آمرزش و عفو و بخشش گناهان. (ناظم الاطباء). بخشایش سیئات کسی. آمرزش گناهان. غفران. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مغفرة : چون جهاد که برای مال کرده شود... عز مغفرت می توان یافت. (کلیله و دمنه ).
از نسیم مغفرت کآبی و خاکی یافته آتشی را از انا گفتن پشیمان دیده اند. خاقانی.
لغت نامه دهخدا مغفرت. [ م َ ف ِ رَ ] (ع اِمص )آمرزش و عفو و بخشش گناهان. (ناظم الاطباء). بخشایش سیئات کسی. آمرزش گناهان. غفران. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مغفرة : چون جهاد که برای مال کرده شود... عز مغفرت می توان یافت. (کلیله و دمنه ).
از نسیم مغفرت کآبی و خاکی یافته آتشی را از انا گفتن پشیمان دیده اند. خاقانی.