- قدمت
- قُدَما
- قدیما
- قُدامی ̍
- قدائِم
معنی قدیم پیشین، دیرین، دیرینه، قدمائ جمع
 (صفت )
 ۱ - دیرینه جمع : قدما (ئ )
 ۲ - پیشین سابق
 ۳ - نامی از نامهای خدای تعالی
 ۴ - کهنه کهن
 ۵ - موجودی است که مسبوق بزمان نباشد
 ۶ - ابن رشد گوید که مسلمانان از قدیم امری را خواهند که او را علت نباشد . یا قدیم ذاتی . موجودی است که وجود او از غیرش نباشد و آن ذات حق است مقابل حدوث ذاتی، یا قدیم زمانی، موجودی است که وجود او مسبوق بعدم نباشد مانند افلاک و عقول مقابل محدث حادث بالزمان، یا قدیم و ندیم، قدیم قدیمی: حتی دست خواهرهای قدیم و ندیم که چند سال آزگار با آنان دوستی و...