- متحوّل
- تحوّل
- تحویل دار
مترادف تحویل: استرداد، واسپاری، واگذاری، بازدهی، انتقال، تبدیل، تغییر، جابه جایی، سپردن، واسپردن، واگذار کردن 
برابر پارسی: واگذاری، واسپاری، واسپردن، بهره برداری 
  معنی تحویل در فرهنگ معین
تحویل
 (تَ) [ ع . ] (مص م .) ۱ - جابه جا کردن . ۲ - تغییر دادن . ۳ - سپردن کاری یا چیزی به کسی . 
 معنی تحویل در فرهنگ فارسی عمید   تحویل
 ۱. برگردانیدن.
 ۲. انتقال دادن، جابه جا کردن، ازجایی به جای دیگر نقل کردن.
 ۳. سپردن چیزی به کسی.
 ۴. (اسم) (ادبی) = زشت * زشت وزیبا
 * تحویل سال: تمام شدن سال پیش و آغاز سال نو خورشیدی. 
