اشعار عاشقانه سعدی شیرازی

اشعار عاشقانه سعدی​


چنان به موی تو آشفته‌ ام به بوی تو مست
که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست


دل نهادم به صبوری که جز این چاره ندارم…
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

sanaz_jafari

عضو انجمن
ای سرو خوش بالای من ای دلبر رعنای من

لعل لبت حلوای من از من چرا رنجیده‌ای؟
 

sanaz_jafari

عضو انجمن
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم

بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
 

sanaz_jafari

عضو انجمن
چشمی که جمال تو ندیده‌ست چه دیده‌ست؟

افسوس بر اینان که به غفلت گذرانند
 

sanaz_jafari

عضو انجمن
چه خوشست در فراقی همه عمر صبر کردن

به امید آن که روزی به کف اوفتد وصالی
 

sanaz_jafari

عضو انجمن
صاحبنظری که دید رویش

دیوانه عشق گشت و شیدا



دانی نکند قبول هرگز

دیوانه حدیث مرد دانا
 


🔴 لینک های مفید: شبیه ساز منظومه شمسی ,
میزبانی شده توسط سرورهای قدرتمند افیکس هاست

بالا