شیب، سطح شیب دار، افت حرارت، مدرج، متحرک، شیب دار معانی دیگر: (راه آهن و جاده سازی) شیب یکنواخت، سرازیر یا سربالا، میزان شیب، (زیست شناسی) بر آورد و درجه بندی میزان رشد و سوخت و ساز در جنین یا اندام یا سازواره، (ریاضی و فیزیک) گرادیان، زینه مندی، ضریب زاویه، گرایند، خیز، در خور راه رفتن، سالک. عکس گرادینت
شیب، سطح شیب دار، افت حرارت، مدرج، متحرک، شیب دار معانی دیگر: (راه آهن و جاده سازی) شیب یکنواخت، سرازیر یا سربالا، میزان شیب، (زیست شناسی) بر آورد و درجه بندی میزان رشد و سوخت و ساز در جنین یا اندام یا سازواره، (ریاضی و فیزیک) گرادیان، زینه مندی، ضریب زاویه، گرایند، خیز، در خور راه رفتن، سالک. عکس گرادینت