معنی منقلب در لغت نامه دهخدا
منقلب. [ م ُ ق َ ل ِ ] (ع ص ) برگردنده. (غیاث ) (آنندراج ). برگشته و برگردانیده شده و رجعت کرده و منصرف شده. ج ، منقلبون. (ناظم الاطباء) : قالوا انا الی ربنا منقلبون. (قرآن 124/7). || واژگون شونده. (غیاث ) (آنندراج ). سرنگون و واژگون شده. (ناظم الاطباء). دگرگون شونده. تغییر حال دهنده