به گیسوان سیاهت کلاف میگویند به شانههای بلند تو قاف میگویند نشسته دشنه گیسو به زیر روسریت حجاب کن به حجابت غلاف میگویند قبول کرده ام این را که عاشقت هستم به گریههای بلند اعتراف میگویند تجمعی که اساسا به موت وابسته ست به سر به زیری من اعتکاف میگویند گذشته از خط قرمز لبت خبر داری؟ به رنگ قرمز تند انحراف میگویند هزار وعده خوبان یکی وفا نکند تو فرق میکنی آخر خلاف میگویند قبیلهام به زبان مولف تاتی همیشه فاصلهها را شکاف میگویند