امروز شاخه ی دیگری از درخت توت شكست و بر زمین افتاد درخت توت آهی كشید و به درخت بید كه در آن سوی باغ كودكان كاری به كارش نداشتند خیره شده بود.
درخت توت در حسرت آسایش و آرامش درخت بید به دلیل بدون میوه بودنش بود ولی نمی دانست که همین میوه دادن دلیل زنده ماندنش است . صدایی از دور شنید. صدایی وحشتناک که ترسی عجیب به جانش انداخت .
صدا ، صدای اره برقی مرد باغبان بود که هر ثانیه نزدیک تر میشد . باغبان به توت نزدیک شد ولی به دلیل اینکه پر از میوه بود از کنار او عبور کرد و به سراغ درخت بید رفت .
بید را از انتها قطع کرد و تمام شاخههایش را برید. درخت توت در این لحظه شکر خدا را بجا آورد .