مترادف سالم: تندرست، سرحال، صحیح المزاج، قبراق ، بی عیب، صحیح، بی گزند، درست، روبه راه، بهداشتی ، منزه، پاک 
متضاد سالم: ناسالم، غیربهداشتی 
معنی سالم : تندرست 
فرهنگ عمید ۱. درست، بی عیب.
 ۲. فاقد بیماری، تندرست.
 ۳. در دستور زبان عربی، ویژگی کلمه ای که در برابر فا و عین و لام آن حرف عله (واو، الف، ی ) نباشد، مانند نصر که حرف عله ندارد.
 ۴. (ادبی ) در عروض، ویژگی بحری از شعر که زحاف در آن نباشد.