- وصیت
- وصی
- توصیه
- نصیحت
- توصیف
ریشه توصیه : و ص ی
توصیه
/towsiye/
مترادف توصیه: اندرز، پیشنهاد، سفارش، نصیحت، وصیت، وعظ، سفارش کردن، اندرز دادن، نصیحت کردن، وصیت کردن
برابر پارسی: پیشنهاد، اندرز، پند، رهنمود، سپارش، سفارش
لغت نامه دهخدا توصیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) اندرز کردن و فرمودن. (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). اندرز کردن. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). وصیت و اندرز کردن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
وصیت کردن. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) : فلایستطیعون توصیةً و لا الی اهلهم یرجعون. (قرآن 36 50/).
|| (اِ)، اندرز و نصیحت و وصیت. (ناظم الاطباء). سپارش. وصیت. سفارش. اندرز. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).