طرب در فارسی دهم :
این قصّه، عجیب ترین قصّههاست؛ زیرا در میان دو ضد جمع بوَد: هم فرقت بود و هم وُصلت؛ هم محنت بود، هم شادی؛ هم راحت بود هم آفت؛ هم وفا بود، هم جفا؛ در بدایت بند و چاه بود، در نهایت تخت و گاه بود؛ پس چون در او این چندین اندوه و طرب بوَد، در نهاد خود شگفت و عجب بوَد.
معنی: این داستان، شگفت آورترین داستانهاست؛ زیرا دو چیز ضد را کنار هم گِرد آورده: هم جدایی است هم رسیدن، هم رنج است، هم شادی؛ هم آسایش است هم سختی، هم وفاداری است هم پیمان شکنی و ستم، در آغاز اسارت و در چاه افتادن است و در پایان به تخت پادشاهی رسیدن؛ پس چون در این داستان، این گونه غم وشادی وجود دارد، شگفت آور است.
معنی کلمات:
- بود: می باشد (بن ماضی: بود، بن مضارع: بو)
- فرقت: جدایی
- وصلت: پیوند، پیوستگی
- محنت: اندوه، ناراحتی
- راحت: آسایش
- آفت: بلا
- جفا: ستم
- بدایت: آغاز
- بند: ریسمان
- گاه: تخت
- طرب: شادی
- نهاد: ذات و سرشت
قلمرو ادبی:
- راحت، آفت: رکن سجع
- وفا، جفا: رکن سجع، جناس
- بند: مجاز یا کنایه از گرفتاری و اسارت
- تخت و گاه: مجاز یا کنایه از فرمانروایی
- بدایت، نهایت: تضاد
- بند و چاه، تخت و گاه: تضاد