شعر در مورد شیر
مجموعه اشعار فارسی در مودر شیر سلطان جنگل در این صفحه گردآوری میشود .شیر کمر شکسته را
از مردن باکی نیست،
تمام ترسش از آن است
که کفتارها بر جنازه اش جشن میگیرند
و آنان که بی خبر از مرگش هستند
قدرت کفتارها را می ستایند
از مردن باکی نیست،
تمام ترسش از آن است
که کفتارها بر جنازه اش جشن میگیرند
و آنان که بی خبر از مرگش هستند
قدرت کفتارها را می ستایند
وای اگر کفتارها رفتار کفتاری کنند
یا که گرگان لحظهای اندیشه هاری کنند
یا شغالان از سگان قلادهها را بُگسلند
یا که روباهان دوباره فکر مکاری کنند
با پلنگ و ببرها هم گر در افتادند، … هیچ
وای اگر این شیر را درگیر بیداری کنند
یا که گرگان لحظهای اندیشه هاری کنند
یا شغالان از سگان قلادهها را بُگسلند
یا که روباهان دوباره فکر مکاری کنند
با پلنگ و ببرها هم گر در افتادند، … هیچ
وای اگر این شیر را درگیر بیداری کنند
شعر شیر
ما از آن شیر دلانیم که از خون نهراسیمما عایله و ملک نداریم و نخواهیم
ما یار قصاصیم که از قید خلاصیم
ما پنجه ی شیریم ز کسی باک نداریم
آخرین ویرایش توسط مدیر: