پیدایش نـوروز
دربـاره پیدایی نوروز هریک از نویسندگان کهن سخنی گفتهاند و بیشتر آنان نوروز را به جمشید پیشدادی نسبت دادهاند.ابوریحان بیرونی دانشمند ایرانی درباره نوروز مینویسد: «گویند جمشید زیاد در شهرها گردش میکرد و چون خواست بـه آذربایجان داخل شود بر سریری از زرتشت و مردم به دوش خود آن تخت را میبردند و چون پرتو آفتاب بر آن تخت بتابید و مردم آن را دیدند، این روز را جشن گرفتند و نوروزش خواندند.»
آری در متون قدیمی برای نوروز علتهای وجودی بسیار یاد شده که هریک زیبایی و دلنشینی خاص خود را داراست.
عمر خیام دانشمند، ریاضیدان و شاعر نامدار نیشابور در رساله نوروزنامه پس از بیان وجـه تـسمیه نوروز مینویسد: «بر همگان است که آیین و رسم گذشتگان به جای آورند. هرکه در این ایام جشن کند و به خرم بگذراند تا نوروز دیگر عمر در شادی خواهد گذرانید. از آنجا کـه آیـین ایرانیان بر داد و فرهنگ آنان بر دادگری استوار است، نوروز نیز نشانهای از داد و صلح است.»
در تاریخ طبری ترجمه بلعمی در خصوص پادشاهی جمشید آمده است: جمشید دانشمندان را گرد آورده از ایشان پرسید، راز پایداری پادشاهی چـیست آن را بـه من بگویید تا آن را بکار بـندم.
دانـشمندن گـفتند: نیکی کردن در حکومت و دادگستردن در میان مردم پس جمشید دادگری آغاز کرد و به دانشمندان بفرمود که نزد وی حاضر باشند و آنچه لازمه دادگـستری اسـت، او را از آن آگـاه سازند. نخستین روی که جمشید به داد نشست روز هرمزد(روز اول) بـود از مـاه فروردین، بدینگونه آن روز را روز نو نام نهادند که تاکنون نیز باقی مانده است.
آخرین ویرایش توسط مدیر: