هم خانواده معترف

پاسخ درست
مَعْرَفَة مَعْرَفَة : ج مَعَارف [عرف]: جاى كاكل اسب.
عُرْفِي عُرْفِي : منسوب به (العُرْف) است؛ «الحُكْمُ الْعُرْفيّ»: حكمى كه بنا بر مقتضيات زمانى و امنيت مملكتى صادر مى شود؛
«الْمَحْكَمَةُ العُرفِيَّة»: دادگاه نظامى حكومت نظامى كه در اوضاع و احوال استثنايى تشكيل مى شود.
عَرَفِي عَرَفِي : منسوب به (عَرَفَات) است.
عَرِيف عَرِيف : ج عُرَفَاء: دانا، آنكه ياران خود را معرفى كند، كسيكه امور مردم را به عُهده گيرد، سرباز يكم كه فرمانده ده سرباز است؛
«أَمْر عَريف»: كارى شناخته شده؛ «عَريفُ المَكاتِب»: آنكه مراقبت فرزندان مردم را بعهده گيرد.
عارِفَة عارِفَة : ج عَوَارِف: مؤنث...

farideh

عضو فعال
عضو کادر مدیریت
مَعْرَفَة مَعْرَفَة : ج مَعَارف [عرف]: جاى كاكل اسب.
عُرْفِي عُرْفِي : منسوب به (العُرْف) است؛ «الحُكْمُ الْعُرْفيّ»: حكمى كه بنا بر مقتضيات زمانى و امنيت مملكتى صادر مى شود؛
«الْمَحْكَمَةُ العُرفِيَّة»: دادگاه نظامى حكومت نظامى كه در اوضاع و احوال استثنايى تشكيل مى شود.
عَرَفِي عَرَفِي : منسوب به (عَرَفَات) است.
عَرِيف عَرِيف : ج عُرَفَاء: دانا، آنكه ياران خود را معرفى كند، كسيكه امور مردم را به عُهده گيرد، سرباز يكم كه فرمانده ده سرباز است؛
«أَمْر عَريف»: كارى شناخته شده؛ «عَريفُ المَكاتِب»: آنكه مراقبت فرزندان مردم را بعهده گيرد.
عارِفَة عارِفَة : ج عَوَارِف: مؤنث (العَارِف) است، نكوئى، بذل و بخشش، (فاعلى است بمعناى مفعول).
عَرْفاء عَرْفاء : ج عُرْف: مؤنّث (الأَعْرَف) است، كفتار؛ «قُلَّةٌ عَرْفاءُ»: قله بلند.
عُرْفَة عُرْفَة : ج عُرَف: فاصله ميان دو چيز.
مُتَعَارَف مُتَعَارَف : [عرف] عليهِ: معمولى، آنچه كه عرف و عادت بر آن استناد مى كند.
أَعْرَف أَعْرَف : [عرف]: افعل تفضيل است، آنچه كه يالدار يا تاجدار باشد مانند اسب و خروس؛
«حَزْنٌ اعْرَف»: زمين بلند.
مَعَارِف مَعَارِف : [عرف]: جمع معرفه است، امور تربيت و پرورش؛
«وزيرُ المعارف»: وزير آموزش و پرورش، زيبائيهاى چهره؛ «مَعَارفُ الرجُلِ»: دوستان و ياران شخص.
 
پاسخ درست


🔴 لینک های مفید: شبیه ساز منظومه شمسی ,
میزبانی شده توسط سرورهای قدرتمند افیکس هاست

بالا