رو به هر سویی که رفتم بسته دیدم راه را

"رو به هر سویی که رفتم بسته دیدم راه را"


آزمودم هم دراز و دور و هم کوتاه را


من که ازار قوی را هم نمیدارم روا


سالها در سینه کشتم حبس کردم آه را !


بارها میخواستم از دل فغانی برکشم


در بیابانها ولی پیدا نکردم چاه را


چاه ها را نیز پر کرده است توفان ها و سیل


شاکرم اما که در خود گم نکردم راه را


کوهها گاهی صدایم را جوابی می دهند


مغتنم دانم همین غمگین صدای گاه را


کیست کاین غدار عالیجاه را گوید ز من


کاین جهان دیدیست بس بیش از تو عالیجاه را


چشمها را میکنی گریان که قهقاهی زنی


گیرد اخر گریه جای خنده ی قهقاه را


باز هم *امید* نومیدم مکن از راه و راز


ازمودی گر دراز و دور ور کوتاه را

اخوان ثالث​
 


🔴 لینک های مفید: شبیه ساز منظومه شمسی , خرید لایک ارزان
میزبانی شده توسط سرورهای قدرتمند افیکس هاست

بالا