مواسات یعنی چه ?

پاسخ درست
مواسات به په معناست
مواسات از جمله اصطلاحاتی است که این روزها زیاد با آن مواجه می شویم.
در ادامه به معنای مواسات از نظر لغوی و اصطلاحی می پردازیم
مواسات که به شکل مواساه هم نوشته می شود یک کلمه عربی است که از آسی یواسی گرفته شده است.
این کلمه به معنای این است که شخصی شخص دیگر را در اموال خود شریک کند. یعنی هزینه های زندگی شخص دیگری را بدهد.
شخصی که توانگر است به شخصی که فقیر است کمک کند و هزینه های او را متقبل شود.
مُواساه- (واسی، یُواسِی) ایضاً (آسی، یُواسِی، مُؤاساه) دیگری را شریک معاش خود نمودن، از مال خویش به دیگری دادن، عدل و همطرازی برقرار کردن.

نورالدین

عضو انجمن
مواسات به په معناست
مواسات از جمله اصطلاحاتی است که این روزها زیاد با آن مواجه می شویم.
در ادامه به معنای مواسات از نظر لغوی و اصطلاحی می پردازیم
مواسات که به شکل مواساه هم نوشته می شود یک کلمه عربی است که از آسی یواسی گرفته شده است.
این کلمه به معنای این است که شخصی شخص دیگر را در اموال خود شریک کند. یعنی هزینه های زندگی شخص دیگری را بدهد.
شخصی که توانگر است به شخصی که فقیر است کمک کند و هزینه های او را متقبل شود.
مُواساه- (واسی، یُواسِی) ایضاً (آسی، یُواسِی، مُؤاساه) دیگری را شریک معاش خود نمودن، از مال خویش به دیگری دادن، عدل و همطرازی برقرار کردن.
 
پاسخ درست

زیباکلام

عضو انجمن
واژه مواسات، از ریشه «أسو» یا «أسی» است؛ اما بیشتر لغت‌شناسان آن را ذیل ریشه‌ی «أسو» بحث کرده‌اند. در لغت کهن عربی از ریشه «أسو» به معنی این است که «طبیب، جراحات بر بدن دیگران را معالجه و مداوا کند.» در کتب لغت دیگر به معنی «اصلاح»(۱)، «مداوا کردن»(۲)و «از بین بردن غم و اندوه»(۳) نیز به کار رفته است. در این موارد به دارو می‌گویند «إساء» و به شخص درمانگر می‌گویند «آسی».(۴) اما از ریشه‌ی «أسی» به معنی «اندوه بر چیزی»(۵) است.
بنابراین واژه‌ی مواسات دارای دو معنی میتواند باشد:
۱. اصلاح و درمان دردها
۲. حزن و اندوه بر دردها.
 

sasan_1383

عضو انجمن

لغت‌نامه دهخدا​


مواسات . [ م ُ ] (ع اِمص )مواسا. مواساة. غمخواری و یاریگری و مددکاری به مال . (ناظم الاطباء). معاونت یاران و دوستان و مستحقان است در معیشت و تشریک ایشان در قوت و مال . (نفائس الفنون ). غمخواری کردن کسی را به مال خود. برابر گردانیدن او را با خویش . و گفته اند که مواسات تنها در کفاف باشد و در فضل کفاف را مواساة نگویند. مشارکت و مساهمت در رزق و معاش . شرکت دادن دیگری در کفاف رزق و معاش خویش . اساء. مساوات . به مال و تن با کسی غمخوارگی کردن . (یادداشت مؤلف ) : به مواسات خویش هر وقت او را از خود شاکر و آسوده داری . (کشف الاسرار ج 2 ص 510). شمس المعالی به معالجه ٔ مجروحان آن لشکر و مواسات خستگان و مراعات ... انوار شیم خویش ظاهر گردانید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 327). در مواسات و مراعات اقوات او وصایت فرمود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 347).
- مواسات رفتن ؛ یاری و غمخواری و مساوات و مساهمت شدن ، انجام گرفتن : هرکجا که عقیدتها به مودت آراسته گشت اگر در مال و جان با یکدیگر مواسات رود... هنوز از وجوب آن قاصر باشد. (کلیله و دمنه ).
- مواسات کردن ؛ یاری و غمخواری کردن با کسی در مال و جان . دیگری را در تن و مال چون خود شمردن : موافق تر دوستان آن است که ... در همه ٔ معانی مواسات کند. (کلیله و دمنه ).
|| آسان کاری . مواساة. (یادداشت مؤلف ). || علاج کردن . (یادداشت مؤلف ).
 


🔴 لینک های مفید: شبیه ساز منظومه شمسی , خرید لایک ارزان
میزبانی شده توسط سرورهای قدرتمند افیکس هاست

بالا