تعریف جمله پایه و جمله پیرو

السانا

عضو انجمن
تعریف جمله پایه و جمله پیرو به همراه مثال
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
پاسخ درست

جمله ی پیرو و اقسام آن​


اهداف یادگیری:​

  • آشنایی با جمله ی پیرو و اقسام آن
  • کاربردی کردن قواعد به همراه مثال

جمله ی پیرو​

چنانچه بخواهیم درباره ی جمله ی پیرو بدانیم باید بگوییم :

یک یا چند جمله ی دیگر را که معنی جمله ی پایه را کامل می کنند یا توضیحی درباره ی آن می دهند، جمله ی « پیرو » می نامند. برای نمونه : « خواننده ی شعرم باشی » در شعر زیر:

- باورم نیست

که خواننده ی شعرم باشی ( مصدق، ص 58)



اقسام جمله ی پیرو​

جمله ی پیرو در کنار جمله ی پایه، قبل یا بعد از آن می آید و ساختار جمله ی مرکب مشخص می کند که جمله ی پیرو باید به گروه اسمی تاویل شود یا به صفت.



1) جمله ی پیرو اسمی:

جمله ی پیرو اسمی به مصدر تاویل می شود و در جایگاه نحوی یکی از عناصر جمله ی پایه قرار می...

السانا

عضو انجمن

جمله ی پیرو و اقسام آن​


اهداف یادگیری:​

  • آشنایی با جمله ی پیرو و اقسام آن
  • کاربردی کردن قواعد به همراه مثال

جمله ی پیرو​

چنانچه بخواهیم درباره ی جمله ی پیرو بدانیم باید بگوییم :

یک یا چند جمله ی دیگر را که معنی جمله ی پایه را کامل می کنند یا توضیحی درباره ی آن می دهند، جمله ی « پیرو » می نامند. برای نمونه : « خواننده ی شعرم باشی » در شعر زیر:

- باورم نیست

که خواننده ی شعرم باشی ( مصدق، ص 58)



اقسام جمله ی پیرو​

جمله ی پیرو در کنار جمله ی پایه، قبل یا بعد از آن می آید و ساختار جمله ی مرکب مشخص می کند که جمله ی پیرو باید به گروه اسمی تاویل شود یا به صفت.



1) جمله ی پیرو اسمی:

جمله ی پیرو اسمی به مصدر تاویل می شود و در جایگاه نحوی یکی از عناصر جمله ی پایه قرار می گیرد. در این نوع جمله ها، اغلب پیش از جمله ی پیرو اسمی « ضمیر اشاره » می آید و در موقع تاویل جمله ی اسمی به مصدر، ضمیر اشاره ای که در جمله ی پایه جانشین جمله ی پیرو است می تواند باقی بماند و صورت تاویل یافته ی فعل، جمله ی پیرو بعد از آن قرار گیرد.



  • از آن می ترسم که او قبول نشود.
در تاویل: از آن قبول نشدن او می ترسم.



2) جمله ی پیرو وصفی:

گاهی جمله ی پیروی که بعد از اسم می آید، قابل تاویل به صفتی است که وابسته ی آن اسم می باشد؛ مانند:

  • شیر در وقت خنده خون ریزد کیست کز پیل مست نگریزد ( نظامی، ص 35 )
در تاویل: از پیل مست نگریزنده کیست؟



3) جمله ی پیرو قیدی

وقتی که جمله ی پیرو به کمک وابسته سازهای قیدی به جمله ی پایه وابسته شود و فعل جمله ی پایه را به زمان ، علت، شرط و برخی ویژگی های قیدی دیگر مقید سازد آن ، جمله ی پیرو قیدی است و نوع و مفهوم آن قید با حروف ربط وابستگی موجود در آنها ارتباط دارد که در ذیل به دو مورد آن اشاره می شود:



الف) قید زمان

حروف ربط وابستگی « که، زمانی که، به محض این که، چون، به مجرد این که، وقتی که» و مانند آنها جمله ی وابسته ی قید زمانی می سازند.

  • وقتی که تو آمدی باران شروع شد.


ب) قید علت

جمله ی وابسته ی قید علت با وابسته سازهای خاص خود ساخته می شود، وابسته سازهای آن عبارتند از: « زیرا که، چون که، از آنجایی که، که ( تعلیل)، زان که ».



  • ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی نروم جز به همان ره که توام راه نمایی ( سنایی، ص 135)
در تاویل: ملکا، به علت پاک بودن و خدا بودن ذکر تو را می گویم.



  • بگذار به بالای بلند تو ببالم
کز تیره ی نیلوفرم و تشنه ی نورم ( امین پور، ص 54)



ج) قید شرط( جمله ی شرطی)

اگر جمله ی پیرو با یکی از حروف ربط مانند : « اگر » که متضمن معنای شرط است یا حروفی که در معنای آن باشند، آغاز شود و انجام جمله ی پایه را مقید و مشروط به انجام جمله ی پیرو گرداند، در این صورت جمله ی پایه ، در جواب آن شرط و یا بیان معنی یا جزای شرط می آید؛ مانند:



  • اگر حرمت عشق را پاس داری
تو را می توان خواند عاشق ( شفیعی کدکنی، ص 94)

شرطی که در فراکرد پیرو می آید، برای بیان یکی از این مفاهیم آورده می شود: فرض ساده، احتمال، بیان امر محال.



1) فرض ساده:

- شاهدان گر دلبری زین سان کنند زاهدان را رخنه در ایمان کنند ( حاف1 ص 400 )

در این حال به وقوع فعل شرط حکم نمی کنند، تنها بیان می دارند که واقع شدن آن موجب وقوع فعل پایه می شود.



2) احتمال:

گاهی علاوه بر فرض، احتمال وقوع فعل شرط بیان می شود. در این حال فراکرد پایه، نتیجه ی وقوع فعل شرط را بیان می کند:



- اگر تندبادی برآید ز کنج به خاک افکند نا رسیده ترنج( فردوسی، 3/ 12)



3) بیان امر محال:

گاهی فعل شرط امری را بیان می کند که وقوع آن محال است در این حال مقصود گوینده انکار وقوع فعل پایه، یا بیان محال بودن آن است:

- اگر غم را چو آتش دود بودی جهان تاریک بودی جاودانه ( شهید بلخی، ص 29)



د) قید تضاد ( جمله ی تقابلی )

گاهی در جمله ی پیرو مطلبی بیان می شود که با مطلب بیان شده در جمله ی پایه ی آن، تقابل و مغایرت دارد و در جهت عکس نتیجه ای است که از جمله ی پایه انتظار می رود. جمله ی تقابلی با پیوندهای « گرچه، هرچند، ولو، با این که، با وجودی که، علی رغم » آغاز می شود؛ مانند:



  • هرچند کار دارم، به دیدن شما می آیم.
  • سراپا اگر زرد و پژمرده ایم
ولی دل به پاییز نسپرده ایم ( امین پور، ص 120)

  • دردهای من
گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست

درد مردم زمانه است ( امین پور، ص 66)



  • گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد ناپدید
هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور ( حاف1 ص 526)



لازم به ذکر است که برخی از وابسته سازهای مرکب قیدی مانند: « وقتی که، زمانی که، آنگاه که، به مجرد این که، از آنجایی که، به شرطی که» در حکم قید جمله ی پایه می باشند و جمله های پیرو در واقع وابسته به همین قیدهای جمله شرط می باشند؛ مانند:



  • وقتی که باران می بارید او به راه افتاد.
  • او وقتی به راه افتاد که باران می بارید ( وقتی: قید)


در تاویل: او وقت باریدن باران به راه افتاد ( وقت : مضاف/ باریدن: مضاف الیه/ وقت باریدن : گروه قیدی)



4) جمله ی پیرو موصولی​

گاهی جمله ی پیرو در میان بخش های جمله ی پایه قرار می گیرد و نقش وابسته ی اسم را می پذیرد؛ مانند:



- گلی که چیدم، پژمرد ----> گل چیده شده پژمرد.

این گونه پیروهایی را که درباره ی اسم یا ضمیری توضیحی می دهند- که آن توضیح را با صفت یا بدل یا مضاف الیه نیز می توان بیان کرد- و وابسته ی آن هستند، پیرو موصولی می نامیم.



اسمی که پیرو موصول قرار می گیرد، اگر اسم عام باشد بین آن و جمله ی موصولی « ی» می آید تا مفهوم آن را محدود و مشخص نماید ؛ مانند مثالی که ذکر شد.



اگر اسم خاص باشد یا اسم عامی که صفتی یا مضاف الیهی به همراه دارد، قبل از پیرو موصولی « ی» نمی آید، در این حال جمله ی پیرو تنها چگونگی اسم را بیان می کند و مفهوم آن را محدودتر ومشخص نمی کند؛ مانند:



  • گل مریم که خوشبوست در همه ی گل فروشی ها یافت نمی شود.
اگر بخواهیم مفهوم را محدودتر و مشخص تر کنیم باید بین گروه اسمی و پیرو موصولی« ی» بیاوریم؛ مانند:

  • گل مریمی که در خانه ی ما روییده، بسیار خوشبوست.


تست: کدام گزینه نادرست است؟



الف) پیروهایی را که درباره ی اسم یا ضمیری توضیحی می دهند پیرو قیدی می نامیم.

ب) جمله ی پیرو اسمی به مصدر تاویل می شود.

ج) جمله ی وابسته ی قید علت با وابسته سازهای خاص خود ساخته می شود.

د) یک یا چند جمله ی دیگر را که معنی جمله ی پایه را کامل می کنند، جمله ی « پیرو » می نامند.


 
پاسخ درست

admin_99

Administrator
عضو کادر مدیریت

جمله پایه و جمله پیرو​

در هر جمله مرکب، یعنی جمله‌ای که بیش از یک فعل دارد، یک جمله ساده هست که غرض اصلی گوینده را بیان می‌کند. این جمله را جمله پایه می‌نامند.

جمله یا جمله‌های دیگری که برای تکمیل معنای جمله پایه به آن افزوده شده است جمله پیرو نامیده می‌شود.

جمله پیرو معمولاً با یک حرف ربط به جمله پایه می‌پیوندد.

مثلاً در عبارت «پارسایی را دیدم که زخم پلنگ داشت» (سعدی) «پارسایی را دیدم» جمله پایه است و «زخم پلنگ داشت» که با حرف «که» به آن پیوسته است جمله پیرو به شمار می‌آید.



تشخیص جمله ی پایه ازپیرو

الف)جمله ای که مفهوم وغرض اصلی گوینده رادربرداردمعمولاًجملهی پایه یاهسته است .

ب)جمله ی پیرو یاوابسته معمولاًهمراه بایکی ازحروف ربط(پیوند)می آید.

ج)افعال جمله ی پیرو می توانند تأویل به مصدریاصفت شوند .

د)جمله ی پیرو جمله ی ناقصی است اماجمله ی پایه جمله ای کامل ومستقل است.

مثلاً درجمله ی درسهایت رابخوان تاموفق شوی غرض اصلی امربه درس خواندن است واین جمله پایه یاهسته است وجملهی تادرامتحان موفق شوی که علت آن رامی رساند وهمراه باحرف ربط تاآمده است جمله ی پیرو یاوابسته است .

علاوه براین جمله ی پیرویاوابسته بالا رامی توان به مصدرتأویل کردوگفت:برای موفق شدن درامتحان درسهایت رابخوان .


* اگرجمله ی پیرویاوابسته بامفهوم شرط همراه باشد آن راجمله ی شرط وجمله ی پایه یاهسته راجمله ی جزای شرط یاجواب شرط می گویند.

اگربکوشی موفق میشوی

جمله شرط جواب یاجزای شرط

وابسته ،پیرو هسته،پایه

برای معرفی حروف ربط (پیوند )که جملات مرکب رابه هم پیوند می دهند به ناچار بحث مختصری خواهیم داشت از حروف ربط یابه اصطلاح امروزی نقش نمای پیوند .


حروف ربط (نقش نمای پیوند)

این حروف دوجمله وبعضی ازآنهادوواژه رابه هم پیوند می دهند وبه سه دسته تقسیم می شوند:

1- ساده مانند:و،که ،تا،اگر،چون،چه،اما،ولی،پس،زیرا،لیکن،یا، باری و ........

2-مرکب مانند:اگرچه،بااین که، ازآن جاکه ،ازبس که ، برای این که ،چون که، درصورتی که ، باوجوداین که و.......

3- تکواژ گسسته که خودبردونوع است:تکراری وغیرتکراری

الف )تکراری : (چه .... چه )، (خواه .... خواه)،(نه .....نه) ،(هم .....هم)،(یا .....یا)و .....که بین این دوواژه ی تکراری حرف و هم می توان آورد:چه بخواهد وچه نخواهدباید این کارراانجام بدهد.

ب)غیرتکراری:(نه تنها ....... بلکه )، (اگرچه ...... ولی )

چنانچه حروف ربط یاپیوندبین دوواژه به کارروند آن دوواژه را هم نقش می کنند وبه اصطلاح حروف پیوند همپایگی هستند مثل: علی کتاب ودفتروقلم خرید که کتاب دفتر وقلم هم نقش و مفعول هستند وحرف ربط وازنوع پیوند همپایگی است .

اگرحروف ربط بین دوجمله به کارروند یانشانه همپایگی هستند یاوابستگی.

پیوند های همپایگی بین جمله های همپایه می آیندیعنی هیچ یک ازجمله هاجزیی ازجمله ی دیگرنیست مثل :ازدوستم دوکتاب گرفتم.یکی رامطالعه کردم وپس دادم ولی دومی راهنوزنخوانده ام.

پیوندهای وابستگی دوجمله ای رابه هم پیوند می دهندکه یکی ازآنها جمله اصلی یاهسته است ودیگری جزیی ازجمله ی اصلی که به آن وابسته یا پیرو می گویند.مثل جمله ی :ما

می دانستیم که اوزود خسته می شود. ما می دانستیم هسته واوزودخسته می شود وابسته است زیرا مفعول می دانستیم است وحرف ربط که ازنوع وابستگی است .

پیوند های وابستگی عبارتنداز:که ،تا،اگر،چون ، چه ، زیرا،به شرط اینکه ،بااینکه ،هرچند ،چنا نچه ،چنان که ، اگرچه ،ولو اینکه ، همین که ،به محض اینکه ،وقتی که هنگامی که ،ازآنجاکه ،به مجرداینکه و .....

پیوندهای همپایگی عبارتند از:و،ولی ،یا، اما وتکواژهای گسسته ی (هم ...هم) ،( چه ....چه) ،(نه ....نه) ،(خواه .....خواه)،( یا ....یا) و.......


برگرفته از کتابهای دستورزبان فارسی تالیف دکتر انوری ،احمدی گیوی
 


🔴 لینک های مفید: شبیه ساز منظومه شمسی , استخاره با قرآن , فال حافظ آنلاین ,
میزبانی شده توسط سرورهای قدرتمند افیکس هاست

بالا