جانا سخن از زبان ما میگویی

یکی از فضلای زمان به صاحب بن عباد نامه ای نوشت در نهایت لطافت و بلاغت.
چون صاحب آن را مطالعه کرد، دید که بیشتر نوشته های نامه از کلمات و اصطلاحات خود اوست.
بنابراین در جواب نوشت:

«جانا سخن از زبان ما می گویی»
 از آن زمان به بعد وقتی کسی کاری شبیه دیگری که قبل از او این کار را انجام داده است، انجام دهد یا حرفی بزند که طرف مقابل او بپسندد و در واقع حرف دل او هم باشد می گویند:
«جانا سخن از زبان ما می گویی.»
 

زهرا

عضو انجمن
بسم الله الرحمن الرحیم
آن جان که نهاد به جان منش،شوق عظیم

جانا سخن از جانب ما می گویی»
چون تلخ بر و شکر دها می گویی

از طیب مدام پر کنم جام ترا
چون از دهنت راز شفا می گویی

***

یا إلهی در حیاتم عارفم یا بی اثر؟
هم ندانم زین دو عالم بر بخواهم یا خطر؟

***

وقت نظر گشت و دل از جا به در آمد
عید غدیرست و علی تاج سر آمد

دست دعا در شب هجران خبری شو
شاه من و تو به رعایا گذر آید

***

کوه نور و سدی از آیینه ها
رو به روی رود روئین راز ساز

شاید از پیمان گذشت آن خوش نسیم
شاعرا مهلت نگر شو در نماز

***

ای در غزل حزن فالی به ما بزن
عیدست و روز نو نو کن روان و تن

خوابی فراخور سوته دلان ببین
تا عرش او برو بر بال من نشین

***

چمبه زدی بر دل و شاعر دلخوش شدی!
خسته ز راه آمدی؟هان مقصدت کجاست؟
***

مرا به نکته نیازی نیست ای ندیم شاه
که طعم دهان گدا ز شکر شیرین است

تو آبروی کلام می بری و می دوزی
کلاه ریب ولی که نام تو ننگین است
***

آمدیم و می رویم و زین قضا فریاد نیست
حسرت بادی خنک در یک سحر در یاد نیست

محمد بابایی چگینی​
 


🔴 لینک های مفید: شبیه ساز منظومه شمسی ,
میزبانی شده توسط سرورهای قدرتمند افیکس هاست

بالا